-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:06
برای رسیدن به هر چیزی باید از انکارش گذشت.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:06
دستاویز مثل بچه کوچکیاست کمه تو نمیبینی اما از پس ذهن میآید و خنجر میزند.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:05
صادقانه خود را بشناس، نقصها را بیرون بیاور و به خداوند بسپار تا خدا را در برطرف کردن نواقص خود بشناسی.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:05
ما با نواقص شخصیتی نمیتوانیم بجنگیم ( راهکار جنگ نیست) ما در هر جنگی وارد شویم در آن شکست میخوریم. تنها راه کار گذشتن از کنار نقص است.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:05
اکر ما به رفتارهای معتادگونه خود ادامه دهیم و در مرحله بهبودی نباشیم در چرخه محدد بیماری خود در لغزش قرار خواهیم گرفت.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:04
خدا وند همیشه دست کسی را میگیرد که خالیتر است.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:04
ما هر موقع میخواهیم از چیزی لذت ببریم، نمیخواهیم آن را به خداوند بسپاریم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:03
در لحظه عصبانیت خاموش شو - اگر حرفی بزنی تو حرف نمیزنی عصبانیت حرف میزند.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:03
اگر شرایط تغییر کرد، تو تغییر نکن.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 16:01
ما اسیریم - ما در ذهن زندگی میکنیم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 15:59
ترس جلوی مشکل را میگیرد. امروز فردای دیروز است، امروز را درست زندگی کنیم فردا روز خوبی خواهد بود.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 اسفند 1394 15:55
معتاد به کسی گفته می شود که دچار عارضه افراط و تفریط است.
-
جملات رشد
چهارشنبه 12 اسفند 1394 18:39
من فقط فکر میکنم و هیچ اقدامی نمیکنم وقتی من خودم خودم رو دوست ندارم به انزوا می روم من روابط را بلند نیستم و در خانواده ای بزرگ شدم که آن ها هم روابط را بلد نبودند. آدمها پکیج هستند - اما به نظر من یا خیلی خوب هستند یا خیلی بد هستند ما باید آدمها را درست ببنیم و بررسی کنیم. کارهایی که می توانی و میدانی را انجام بده...
-
دو-1
یکشنبه 9 اسفند 1394 20:26
امید ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند. قدم یک ما را از تصوراتمان در مورد اعتیاد رها می سازد و قدم دو به ما امید به بهبودی را می بخشد . قدم دو به می گوید که آنچه در مورد اعتیادمان در قدم یک کشف کرده ایم به معنای آخر راه و پایان داستان نیست. قدم دو می گوید که درد و دیوانگی...
-
یک- برداشت
یکشنبه 2 اسفند 1394 18:56
مقدمه : آیا ما اقرار کردیم دلیل هر چه که باشد زمان آن فرا رسیده که قدمها را کار کنیم؟ بیماری اعتیاد : آیا ما اقرار کردیم اعتیاد، نیرویی مخرب در زمینههای مختلف زندگیمان است؟ انکار : آیا ما اقرار کردیم که بیماری است که به ما میگوید "بیمار نیستیم"؟ آخر خط : آیا ما قرار کردیم که دیگر نمیتوانیم طبیعت...
-
یک-10
یکشنبه 25 بهمن 1394 14:22
حرکت به جلو حال که آماده رفتن به قدم دوم می شویم احتمالاً شک داریم که آیا به اندازه کافی قدم یک را خوب کار کرده ایم. آیا مطمئن هستیم که وقت حرکت به جلو رسیده؟ آیا به اندازه ای که دیگران صرف قدم یک کرده اند وقت صرف نموده ایم؟ آیا واقعاً درک و فهم کاملی از این قدم پیدا کرده ایم؟ خیلی از ما پی برده ایم که اگر در مورد درک...
-
یک-9
یکشنبه 18 بهمن 1394 14:21
اصول روحانی درقدم یک، ما به صداقت، روشن بینی، تمایل، فروتنی و پذیرش می پردازیم. تمرین اصل صداقت از طریق اعتراف به اعتیادمان در قدم یک شروع می شود. تمرین اصل صداقت از طریق اعتراف به اعتیادمان در قدم یک شروع میشود و با تمرین صداقت در مسائل روزمره ادامه پیدا می کند . وقتی که درجلسه می گوئیم که "من معتاد" هستم...
-
یک-8
یکشنبه 11 بهمن 1394 14:20
تسلیم تفاوت بزرگی بین قبول کردن و تسلیم شدن وجود دارد. قبول کردن، احساسی است که وقتی فهمیدیم معتاد هستیم به ما دست میدهد در زمانی که بهبودی را به عنوان راه حل مشکلمان نپذیرفه ایم.خیلی از ما مدت ها قبل از اینکه به معتادان گمنام بپیوندیم خود را در این مرحله یافته بودیم. احتمالاً فکر می کردیم سرنوشت ما این است که معتاد...
-
یک-7
یکشنبه 4 بهمن 1394 14:19
بهانه، دست آویز بهانه یا دست آویز، نقاطی است که ما در برنامه خود جهت لغزش محفوظ نگه می داریم. آنها ممکن است بر پایه این فکر که ما می توانیم حداقل کنترل را برای خود حفظ کنیم ساخته شوند، مثل اینکه بگوییم: "بله من می پذیرم که دیگر نمی توانم مصرفم را کنترل کنم، ولی می توانم که مواد بفروشم؟" یا اینکه فکر کنیم می...
-
یک-6
یکشنبه 27 دی 1394 14:18
غیر قابل اداره قدم یک از ما می خواهد که به دو چیز اعتراف کنیم : یکی اینکه در برابر اعتیادمان عاجز هستیم و دوم اینکه زندگیمان غیرقابل اداره گردیده است. در واقع اقرار به یکی و رد دیگری ما را تحت فشار زیادی خواهد گذاشت. غیرقابل اداره بودن زندگیمان شاهد و مدرکی بر عجز ماست. غیرقابل اداره بودن دو نوع دارد:، یکی ظاهری و...
-
یک-5
یکشنبه 20 دی 1394 14:17
عجز به عنوان معتاد ما برخوردمان با کلمه عجز، متفاوت است. بعضی ازما تشخیص می دهیم که واژه ای پیدا نمی شود که به این دقت و سادگی شرایط ما را توصیف کند ، و به عجز خود با احساس راحتی و آرامش اعتراف می کنیم. بعضی در مقابل این واژه واکنش نشان می دهند و آن را با ضعف، ربط می دهند و عقیده دارند که نشانگر نوعی نقص شخصیتی است....
-
یک-4
یکشنبه 13 دی 1394 14:12
آخر خط: یاس و انزوا اعتیادمان نهایتاً ما را به جایی می رساند که دیگر نمی توانیم طبیعت مشکلاتمان را انکار کنیم. همه دروغ ها و تمام توجیه ها و تصورات باطل ما وقتی با واقعیت زندگیمان روبرو می شویم کنار می روند و تشخیص می دهیم که بدون هیچ امیدی زندگی میکردهایم، پی می بریم که هیچ دوستی نداریم و آنقدر ارتباطمان با همه...
-
یک-3
یکشنبه 6 دی 1394 14:11
انکار انکار آن بخش از بیماری است که به ما می گوید "بیمار نیستیم" . وقتی مادر مرحله انکار هستیم قادر به درک و اقعیت اعتیادمان نیستیم و سعی می کنیم تأثیرات آن را به حداقل برسانیم . دیگران را سرزنش می کنیم، انتظارات خیلی زیادی ازخانواده ، دوستان ورؤسای خود داریم .خود را با دیگر معتادانی که اعتیاد آنها بدتر از...
-
یک-2
پنجشنبه 3 دی 1394 14:10
بیماری اعتیاد چیزی که ما را معتاد کرده بیماری اعتیاد است نه مواد مخدر و نه رفتار های ما، بلکه فقط بیماری ما است. چیزی در درون ما باعث می شود که نتوانیم مصرف مواد مخدر را کنترل کنیم. همین "چیز" خاص، ما را مستعد میکند که در دیگر مراحل زندگی از روی وسوسه و اجبار عمل نماییم. چه زمانی می توانیم بگوییم که بیماری...
-
یک-1
یکشنبه 29 آذر 1394 14:02
ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان غیر قابل اداره گردیده بود. برای هر چیزی آغازی وجود دارد واین در مورد قدم ها نیز صدق می کند. قدم یک، آغاز فرآیند بهبودی است التیام از همین جا شروع می شود و ما نمی توا نیم از این فراتر برویم مگر اینکه این قدم را کار کنیم. بعضی اعضای معتادان گمنام بطور حسی به...