انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

دو-9

برداشت


مقدمه: آیا من به این باور رسیده ام که قدم دو به من امید به بهبودی را می بخشد؟

امید: آیا من به این باور رسیده ام که اتفاقی خارق العاده برایم روی داد؟
نداشتن سلامت عقل: آیا من به این باور رسیده ام که یک اشتباه را بارها و بارها تکرار می کنم؟
به باور رسیدن: آیا من به این باور رسیده ام که بخواهم همه چیز به یکباره اتفاق بیافتد؟
نیروی برتر از خودمان: آیا من به این باور رسیده ام که به چیزی نیاز دارم که با این نیروی منفی به مبارزه برخیزد؟
برگشت سلامت عقل: آیا من به این باور رسیده ام که دیگر لازم نیست مصرف کنم؟
اصول روحانی: آیا من به این باور رسیده ام که به تنهایی نمی توانم بهبود یابم؟
حرکت به جلو: آیا من به این باور رسیده ام که کم کم از تصورات باطل خود،رهائی پیدا می کنم؟

دو-8

حرکت به جلو

وقتی که آماده می‌شویم تا به قدم سوم برویم باید چند لحظه صبر کنیم و ببینیم که از کارکرد قدم دو چه به دست آورده ایم. اینکه پس از کار کردن هر قدم درک خود از آن قدم را بر روی کاغذ بیاوریم کمک می کند تا بهتر اصل روحانی نهفته در آن قدم برای ما جا بیافتد.
وقتی که برای شروع قدم سه آماده می شویم احساس امید در ما به وجود می آید. حتی اگر در بهبودی جدید نباشیم باز هم وقتی شروع به کارکرد قدم‌ها می‌کنیم این اگاهی که در بهبود رشد و تغییر نه تنها ممکن بلکه غیر قابل اجتناب است را قوت می بخشیم. ما می بینیم که امکان رهایی از عدم سلامت عقلی که اخیراً به واسطه اعتیادمان با آن دست به گریبان بوده‌ایم وجود دارد. احتمالا همه ما تا به اینجا حدی از رهایی را تجربه کرده‌ایم و از این جا به بعد شروع می‌کنیم تا از کورکورانه به سوی دیوانگی رفتن دست برداریم. ما نداشتن سلامت عقل خود را کشف کردیم و شروع به اعتماد کردن به یک نیروی برتر از خودمان نمودیم تا به ما کمک کند که دیگر مجبور نباشیم در این راه قدم برداریم. کم کم از تصورات باطل خود، رهایی پیدا می‌کنیم و دیگر نیاز نداریم که اعتیادمان را به عنوان یک راز نگه داریم و یا خود را منزوی کنیم تا کسی به عدم سلامت عقل ما پی نبرد ما دیده ایم که برنامه برای دیگران چگونه کار کرده و درک می کنیم که برای ما نیز کار خواهد کرد. از طریق ایمان نوپای خود تمایل پیدا می کنیم که اقدام نمایم و قدم سه را کار کنیم.

ما به این باور رسیدیم که کم کم از تصورات باطل خود، رهایی پیدا می‌کنیم.
 
ادامه مطلب ...

دو-7

اصول روحانی
در قدم دوم، ما روی روشن بینی ، تمایل،  ایمان، اعتماد و فروتنی تمرکز می‌کنیم. روشن بینی که در قدم دوم پیدا می‌کنیم بر اثر درک این مسئله است که به تنهایی نمی‌توانیم بهبود یابیم و به کمک احتیاج داریم که توسط باور به این مسئله که کمک برای ما وجود دارد تداوم پیدا می کند. مهم نیست که ما بدانیم این نیروی برتر چگونه می‌خواهد به ما کمک کندبلکه مهم این است که فقط باور داشته باشیم که کمک او به ما ممکن است.  تمرین کردن اصل روحانی تمایل در قدم دوم ممکن است که خیلی ساده شروع شود. در ابتدا ممکن است که فقط به جلسات برویم و به مشارکت معتادان در حال بهبودی گوش کنیم و تجربه آنها را در مورد این قدم بشنویم پس از آن سعی کنیم چیزهایی را که شنیده‌‌ایم در بهبودی شخصی خود به کار گیریم و البته از راهنمای‌مان هم درخواست کمک می‌کنیم.
ما نمی توانیم که فقط منتظر بنشینیم و منتظر باشیم که ایمان نهفته در قدم دوم را احساس کنیم ما باید روی آن کار کنیم، یکی از پیشنهاداتی که برای اکثر ما کار کرده این است که تظاهر به داشتن ایمان کنیم، این به آن معنی نیست که با خود ناصادق باشیم و نیازی هم نیست که به راهنمای خود یا کس دیگری در مورد آن دروغ بگوییم . ما این کار را به خاطر آن انجام نمی دهیم که به نظر خوب و با ایمان بیاییم، تظاهر به ایمان فقط به این معنی است که به گونه ای زندگی کنیم  مثل اینکه باور داریم آن چیز که آرزویش راداریم ، اتفاق خواهد افتاد و در قدم دو به این معنی است که بگونه ای زندگی کنیم مثل اینکه منتظر هستیم تا سلامت عقل هر آن به ما بازگردد. راه‌های متنوعی وجود دارد تا این راهکار در زندگی شخصی خود به کار گیریم.. اکثر اعضای ما پیشنهادمی‌کنند که ما می‌توانیم با شرکت منظم در جلسات و گوش کردن به راهنمای‌مان این فرآیند را شروع کنیم .
تمرین اصل روحانی اعتماد نیاز به غلبه بر ترس‌مان در مورد فرایند برگشت سلامت عقل دارد. حتی اگر مدت کوتاهی است که پاک هستیم احتمالاً تجارب دردآوری را در رشدمان در بهبودی داشته‌ایم و ممکن است بترسیم که درد های بیشتری در راه باشد. به نوعی هم این مسئله درست است برای اینکه دردهای بیشتری در راه است  اما هیچ یک از آنها بیش از حد تحمل ما نیست و نیاز نیست که آنها را به تنهای تحمل کنیم. اگر ما اعتمادمان را به فرآیند بهبودی و یک نیروی برتر از خودمان ارتقاء دهیم، می‌توانیم از این دوران دردآور در بهبودی‌مان عبور کنیم. ما می‌دانیم که در انتهای این دوران چیزی که منتظر ما است بیش از یک شادی مصنوعی است بلکه یک تغییر بنیادین خواهد بود که زندگی ما را از لحاظ رضایت عمیق‌تر خواهد کرد.
اصل فروتنی از تشخیص اینکه نیروی برتر از خودمان وجود دارد سرچشمه می گیرد. برای ما دست برداشتن از اتکاء کردن به افکار خودمان و در خواست کمک یک مجادله بزرگ خواهد بود اما زمانی که موفق به انجام این کار شویم  اصل روحانی فروتنی نهفته در این قدم را تمرین می کنیم.


ما به این باور رسیدیم که به تنهایی نمی‌توانیم بهبود یابیم.
 
ادامه مطلب ...

دو-6

برگشت سلامت عقل

در کتاب چگونگی عمل کرد، برگشت سلامت عقل بدینگونه تعریف شده: رسیدن به نقطه‌ای در نقطه‌ای که دیگر اعتیاد و دیوانگی‌های همراه دارد زندگی ما را کنترل نکند. ما در می‌یابیم که به همانگونه که از دست دادن جنبه فکری و حس تناسب نشان دهنده نداشتن سلامت عقل است به همان نسبت روشن بینی و داشتن حس تناسب و تعادل در تصمیم گیری، شاهدی بر برگشت سلامت عقل ما می باشد. ما در می‌یابیم که برای نوع رفتار و اعمال‌مان دارای حق انتخاب هستیم. کم کم بلوغ و عقلانیت لازم برای اینکه تمامی جوانب کار را قبل از عمل کردن بسنجیم پیدا خواهیم کرد. طبیعتاً زندگی ما تغییر خواهد کرد. اکثر ما وقتی که مصرف خود را با اوایل بهبودی، اوایل بهبودی را با زمانی که مدتی است که در برنامه هستیم و همینطور اواسط بهبودی را با وقتی که مدت‌ها است در برنامه هستیم مقایسه می‌کنیم، مشکلی برای تشخیص برگشت سلامت عقل‌مان نخواهیم داشت. این همه یک فرآیند است نیاز به برگشت سلامت عقل در ما نیز نسبت به زمان متغیر می باشد. وقتی که در برنامه تازه وارد هستیم احتمالاً برگشت سلامت عقل برای ما به معنی این است که دیگر لازم نیست مصرف کنیم. زمانی که این اتفاق می‌افتد مقداری از دیوانگی ما که رابطه مستقیم با مصرف‌مان دارد از بین خواهد رفت. ما از خلاف کردن برای دسترسی به مواد مخدر دست برمی‌داریم و دیگر خود را برای بدست آوردن مواد مخدر در شرایط تحقیر آمیز قرار نمی‌دهیم. اگر مدتی که در حال بهبودی هستیم ممکن است دریابیم که برای باورکردن اینکه یک نیروی برتر از خودمان می‌تواند به ما کمک تا پاک بمانیم مشکل نداشته باشیم اما ممکن است هنوز ندانیم که برگشت سلامت عقل به غیر از پاک ماندن چه معنی و مفهومی برای ما دارد. خیلی مهم است که در همان حال که در بهبودی رشد می کنیم ،درک ما از داشتن سلامت عقل نیز رشد کند .
بعضی از ما ممکن است انتظارات غیر واقعی از برگشتن سلامت عقل داشته باشیم. ممکن است فکر کنیم که ما دیگر عصبانی نخواهیم شد یا اینکه به محض کار کردن این قدم رفتارمان کامل و بی عیب و نقص خواهد شد و دیگر با وسوسه ، اغتشاش افکار و عدم تعدل در زندگی مشکل نخواهیم داشت. ممکن است این اوصاف کمی زیاده از حد و افراطی به نظر آیند اما اگر از رشد شخصی‌مان در بهبودی ناراضی هستیم یا اینکه از مدت زمان طولانی که نیاز است تا سلامت عقل به ما بازگردد دلخورهستیم، احتمالاً می‌توانیم یکی از این حالات را در خود تشخیص دهیم. اکثر ما در یافته ایم که اگر از انتظارات و توقعات خود در مورد پیشرفت بهبودی‌مان دست برداریم تا سر حد امکان به آرامش دست پیدا خواهیم کرد .

ما به این باور رسیدیم که دیگر لازم نیست مصرف کنیم.
 
ادامه مطلب ...

دو-5

نیروی برتر از خودمان

هر یک از ما با سابقه‌ای از تجارب زندگی ، بهبودی خود را آغاز می کنیم . این سابقه تا حد زیادی تعیین کننده نوع درک ما از نیروی برترمان خواهد بود. در این قدم لازم نیست که ما ایده مشخصی درباره ذات یا مشخصات نیروی برتر داشته باشیم این درک و فهمی است که بعداً به آن دست پیدا خواهیم کرد. درکی که ما از نیروی برترمان در قدم دو، بیشتر به آن نیاز داریم درک و فهمی است که بتواند به ما کمک کند. در این قدم ما نگران تعریف فلسفی و یا تز مشخصی از نیروی برتر نیستیم و فقط خوا هان درکی هستیم که برایمان کار کند. آیا این نیروی برتر باید تا چه حد قدرتمند باشد؟ جواب این سوال ساده است. بدون شک اعتیاد ما یک نیرو منفی و برتر از خودمان بود.اعتیاد، ما را به طرف نداشتن سلامت عقل سوق داده بود و باعث گردیده بود که رفتار های ما غیر از آن باشد که می خواستیم. حال به چیزی نیاز داریم که با این نیروی منفی به مبارزه برخیزد، نیرویی که حداقل به قدرت مندی اعتیادمان باشد. بعضی از ما ممکن است یک ایده مشخص درباره ذات نیروی برترمان داشته باشیم که هیچ ایرادی هم ندارد. در واقع قدم دوم، قدمی است که اگر ما تاکنون ایده مشخصی دز مورد نیروی برتر نداشته ایم، باید روی آن کار کرده و به آن دست پیدا کنیم. برای خیلی از معتادان راحت‌تر است، که اول تشخیص دهند نیروی برتر آن ها دارای چه مشخصه‌هایی نیست تا بخواهند مشخصات آن را برای خود تعیین کنند. در ضمن بررسی این موضوع که نیروی برتر قادر است چه کار هایی برای ما انجام دهد به ما کمک می کند تا بیشتر این نیرو را درک کنیم. ما می‌توانیم برداشت‌های متفاوتی از نیروی برتر برای خود داشته باشیم. درک ما از نیروی برتر می‌تواند اصول روحانی یا نیروی موجود در انجمن NA  باشد و یا یک راه مستقیم و درست و یا هر چیز دیگری که امکان پذیر باشد و برای ما کار کند . تا جایی که این نیرو، مهربان و بخشنده و بزرگتر از خودمان باشد مشکلی نیست. در واقع نیاز نیست که ما حتما درکی از نیروی برتر داشته باشیم تا بتوانیم از آن نیرو برای پاک ماند و بهبودی در خواست کمک کنیم.

ما به این باور رسیدیم به چیزی نیاز داریم که با این نیروی منفی به مبارزه برخیزد.
 
ادامه مطلب ...

دو-4

به باور رسیدن

مبحث فوق چندین دلیل برای اینکه ممکن است با این قدم مشکل داشته باشیم را مطرح می کند. ممکن است دلایل دیگری نیز وجود داشته باشد. مهم است که هر مشکل و مانعی که بر سر راه به باور رسیدن ما قرار دارد را شناسایی کنیم و بر آن فائق آییم. به عنوان معتاد، ما همگی مستعد این هستیم که بخواهیم همه چیز به یک باره اتفاق بیفتد. اما مهم است بخاطر داشته باشیم که قدم دوم، یک فرآیند است و نه یک اتفاق. برای هیچ‌یک از ما به این شکل نبوده که یک دفعه یک روز صبح از خواب بیدار شویم و قبول کرده باشیم که یک نیروی برتر می‌تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند. ما کم کم و در طول مدت به این باور می‌رسیم البته این مسئله به آن معنی نیست که ما فقط بشینیم و منتظر باشیم تا این باور در ما بوجود آید ، بلکه خودمان نیز باید به آن کمک کنیم .

ما به این باور رسیدیم که بخواهیم همه چیز به‌یکباره اتفاق بیافتد.


  ادامه مطلب ...

دو-3

نداشتن سلامت عقل

آگر ما شکی در مورد نیازمان به برگشت سلامت عقل داریم با این قدم مشکل خواهیم داشت. مرور مجدد قدم یک می‌تواند به برطرف شدن شک‌مان کمک کند. حال زمان مناسبی برای بررسی نداشتن سلامت عقل‌مان است. حال زمان مناسبی برای بررسی نداشتن سلامت عقل‌مان است. نداشتن سلامت عقل به معنی از دست دادن جنبه، تناسب و اعتدال است. برای مثال ممکن است فکر کنیم مشکلات شخصی ما خیلی مهمتر از مشکلات دیگران است. در واقع ممکن است ما نیاز دیگران را اصلا در نظر نگیریم ولی مشکلات کوچک خود را یک فاجعه بدانیم و بدین طریق زندگی‌مان از تعادل خارج شود. یک نمونه بارز از افکار دیوانه‌وار این است که فکر کنیم به تنهایی می توانیم پاک بمانیم یا اینکه فکر کنیم مصرف مواد مخدر تنها مشکل ما است و حالا که پاک هستیم همه چیز خوب است و مشکلی نداریم. در معتادان گمنام نداشتن سلامت عقل اغلب به این شکل تعریف می شود "اعتقاد به اینکه چیزی خارج از ما – مانند مواد مخدر ، قدرت ، سکس ، یا غذا می تواند مشکلات درونی ما را از بین ببرند و احساسات ناخوشایند ما را تغییر دهد". اگر برای مدتی پاک بوده ایم، ممکن است دریابیم که یک لایه جدید از انکارباعث گردیده تا تشخیص نداشتن سامت عقل در زندگی فعلی برای‌مان خیلی مشکل شود. نیاز است به همان شکل که در اوایل بهبودی عمل کردیم اول با راه ها و انواع کارهای مختلفی که بی عقلانه و از روی نداشتن سلامت عقل رفتار کرده ایم آشنا شویم. اکثر ما در یافته ایم که درک ما از نداشتن سلامت عقل خیلی فراتر از آنچه در کتاب پایه تعریف شده می باشد. ما، یک اشتباه را بارها و بارها تکرار می کنیم حتی وقتی که کاملاً از نتایج آن آگاه هستیم. شاید درد و رنج ما آنقدر زیاد است که به پیامد های آن اشتباه اهمیت نمی دهیم ، یا فکر می کنیم که عمل از روی وسوسه ارزش آن را دارد.

ما به این باور رسیدیم که یک اشتباه را بارها و بارها تکرار می‌کنیم.
 
ادامه مطلب ...

دو-2

امید

یأسی که ما با آن وارد برنامه شدیم توسط کار کرد قدم دو به امید تبدیل می شود. هر بار که فکر می کردیم راهی برای خروج از اعتیاد کرده ایم – راه هایی مانند دارو ، مذهب یا روانکاوی در نهایت به این نتیجه می رسیدیم که کمک آنها بسیار محدود است و فقط تا حد کمی می توانند به ما کمک کنند. به مرور همه راه هایی را که به فکر مان می رسید امتحان کردیم تا کلیه منابع در دسترس مان تمام شد و سردر گم بودیم که آیا هرگز می توانیم راه حلی برای این مشکل بغرنج بیابیم و ایا اصلاً راه اصلی در دنیا برای این مسئله وجود دارد. در واقع ما وقتی که به معتادان گمنام پیوستیم در مورد آن هم شک داشتیم و فکر می کردیم که این هم شا ید یک روش دیگر است که کارآیی ندارد و یا حداقل برای ما کار نخواهد کرد و باعث تغییر و تحولی در ما نخواهد شد اما ظرف همان چند جلسه اول حضورمان ، اتفاقی خارق العاده برایمان روی داد. در آنجا معتادان دیگری هم بودند که درست مثل خود ما مواد مخدر مصرف می کردنده‌اند و حالا پاک بودند. ما، آنها را باور کردیم و می دانستیم که می توانیم به آنها اعتماد کنیم. آنها جاهایی را که ما در طول زمان مصرف مان بوده‌ایم را می شناختند و نه فقط پاتوق‌ها و اماکن و محل های مختلف را بلکه نقاط وحشتناک و یأس آوری را که روح ما هر بار که مصرف می‌کردیم سری به آنجا می‌زد. معتادان در حال بهبودی که ما در NA ملاقات کرده ایم همگی آن مکان ها را می شناختند برای اینکه روزی خود نیز در آنجا بوده اند.
وقتی می فهمیم که اعضای دیگر که مانند خود ما معتاد هستند ، توانسته اند پاک بمانند و رهایی پیدا کنند برای اولین بار امید را تجربه کردیم . آن لحظه را همگی ما حتی پس از سال ها به یاد می آوریم. شاید در آن لحظه با تعدادی از اعضا بعد از جلسه ایستاده بودیم و صحبت می کردیم یا شاید در جلسه به داستان کسی که دقیقاً مشابه داستان خودمان بود گوش کردیم ولی به هر حال آن لحظه برای همه ما وجود داشته است.
در طول پاکی هم این امید برای ما تجدید می شود. هر بار کشف جدیدی درباره بیماری‌مان می‌کنیم درد و ناراحتی از این کشف جدید توسط موجی از امید همراهی می شود. علیرغم این که فرایند ریزش و فرو ریختن انکار ممکن است بسیار دردآور باشد اما هر بار چیز دیگری درون ما  جای آن را می‌گیرد. حتی اگر احساس کنیم که به چیزی ایمان نداریم حتما برنامه را باور داریم. ما باور  داریم که حتی در یأس آور ترین زمان ها و در بیمار ترین حالات خود باز هم سلامت عقل می تواند به ما باز گردانده شود.

ما به این باور رسیدیم که اتفاقی خارق العاده برایمان روی داد.
 
ادامه مطلب ...

دو-1

امید

ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند.
قدم یک ما را از تصورات‌مان در مورد اعتیاد رها می سازد و قدم دو به ما امید به بهبودی را می بخشد. قدم دو به می گوید که آنچه در مورد اعتیادمان در قدم یک کشف کرده ایم به معنای آخر راه و پایان داستان نیست. قدم دو می گوید که درد و دیوانگی که با آن زندگی می کردیم کاملاً غیر ضروری بوده اند. ما می‌توانیم ازشر آنها خلاص شویم و به وقتش از طریق کارکرد دوازده قدم معتادان گمنام یاد می گیریم که کاملاً از آنها رها شویم و بدون آنها زندگی کنیم.
قدم دوم، خلائی که پس ازکار کردن قدم یک احساس می کنیم را از بین می برد. وقتی به قدم دو می رسیم شروع به این فکر می‌کنیم که شاید و فقط شاید نیروی برتری در ما وجود داشته باشد،– نیرویی که توان و ظرفیت التیام زخم های روحی ما، آرام کردن روان سر در گم ما و بازگرداندن سلامت عقل به ما را دارد.
وقتی که ما در برنامه یک تازه وارد بودیم اکثرمان از مفهوم این قدم که دلالت بر نداشتن سلامت عقل می کرد متعجب بودیم . از تشخیص دادن عجزمان تا اقرار به نداشتن سلامت عقل به نظر یک خیزش و پرش خیلی بزرگ می آمد.  اگر چه پس از اینکه مدتی دربرنامه ماندیم شروع به درک مفهوم واقعی این قدم می کنیم. در کتاب پایه نداشتن سلامت عقل به این شکل معنی شده "تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت داشتن". ما به راحتی می توانیم با این مفهوم رابطه برقرار کنیم. بالاخره خود ما چند بار سعی کردیم که کار خلافی را بدون تقبل مسئولیت و تحمل پی آمدش انجام دهیم و موفق نشده ایم و هر بار به خود گفته‌ایم که این دفعه فرق می‌کند این یعنی دیوانگی. وقتی اصول این قدم را برای سالیان متمادی به کار گیریم وزندگی کنیم تازه کشف می کنیم که دیوانگی ما واقعاً چقدر عمیق است و اغلب به این نتیجه می‌رسیم که گفته کتاب پایه فقط یک خراش کوچک بر روی سطح است. بعضی از ما از این قدم اجتناب کردیم چون فکر می کردیم لازمه آن مذهبی بودن است که این فکر از حقیقت دور است. هیچ چیز و مطلقاً هیچ چیز در برنامه NA وجود ندارد که لازمه انجام آن برای یک عضو نیازی به مذ هبی بودن او داشته باشد. انجمن ما از این ایده که هر کس علیرغم... و مذهبی بودن یا نبودن می تواند به ما ملحق شود به شدت دفاع می کند. اعضای ما نهایت سعی خود را می کنند تا ضامن این اصل باشند وهیچگونه مصالحه و سازشی را در مورد حق بلا شرط هر معتاد برای رسیدن به فهم شخصی از نیروی برتر تحمل نمی کنند. این یک برنامه روحانی است و نه مذهبی.
زیبایی و شکوه قدم دو آنجا متجلی می شود که شروع به این فکر می کنیم که نیروی برتر ما، چه و چگونه است. ما تشویق می شویم که نیرویی را انتخاب کنیم که عاشق و مهربان باشد و از همه مهمتر قادر باشد که سلامت عقل را به ما باز گرداند. قدم دو می گوید که به مرور یک نیروی برتر از خودمان باورآوردیم بلکه می گوید  که به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر از خودمان می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند. بنابراین تکیه و پا فشاری بر اینکه این نیرو، کیست یا چیست ، نمی باشد بلکه بر کاری که این نیرو می تواند برای ما انجام دهد تکیه می کند. گروه شرایط کافی برای یک نیروی برتر بودن را دارد. همینطور اصول نهفته در دوازده قدم. البته درک شخصی هر عضو نیز کفایت می کند. هر قدر به مدت پاکی ما افزوده شود و به کارکرد قدم ها ادامه دهیم بهتر درک می‌کنیم که علیرغم طول اعتیادمان و عمق دیوانگی ما، هیچ محدودیتی در توانایی نیروی برترجهت باز گرداندن سلامت عقل به ما وجود ندارد.

ما به این باور رسیدیم که قدم دو به ما امید به بهبودی را می بخشد.

ادامه مطلب ...