دو-6

برگشت سلامت عقل

در کتاب چگونگی عمل کرد، برگشت سلامت عقل بدینگونه تعریف شده: رسیدن به نقطه‌ای در نقطه‌ای که دیگر اعتیاد و دیوانگی‌های همراه دارد زندگی ما را کنترل نکند. ما در می‌یابیم که به همانگونه که از دست دادن جنبه فکری و حس تناسب نشان دهنده نداشتن سلامت عقل است به همان نسبت روشن بینی و داشتن حس تناسب و تعادل در تصمیم گیری، شاهدی بر برگشت سلامت عقل ما می باشد. ما در می‌یابیم که برای نوع رفتار و اعمال‌مان دارای حق انتخاب هستیم. کم کم بلوغ و عقلانیت لازم برای اینکه تمامی جوانب کار را قبل از عمل کردن بسنجیم پیدا خواهیم کرد. طبیعتاً زندگی ما تغییر خواهد کرد. اکثر ما وقتی که مصرف خود را با اوایل بهبودی، اوایل بهبودی را با زمانی که مدتی است که در برنامه هستیم و همینطور اواسط بهبودی را با وقتی که مدت‌ها است در برنامه هستیم مقایسه می‌کنیم، مشکلی برای تشخیص برگشت سلامت عقل‌مان نخواهیم داشت. این همه یک فرآیند است نیاز به برگشت سلامت عقل در ما نیز نسبت به زمان متغیر می باشد. وقتی که در برنامه تازه وارد هستیم احتمالاً برگشت سلامت عقل برای ما به معنی این است که دیگر لازم نیست مصرف کنیم. زمانی که این اتفاق می‌افتد مقداری از دیوانگی ما که رابطه مستقیم با مصرف‌مان دارد از بین خواهد رفت. ما از خلاف کردن برای دسترسی به مواد مخدر دست برمی‌داریم و دیگر خود را برای بدست آوردن مواد مخدر در شرایط تحقیر آمیز قرار نمی‌دهیم. اگر مدتی که در حال بهبودی هستیم ممکن است دریابیم که برای باورکردن اینکه یک نیروی برتر از خودمان می‌تواند به ما کمک تا پاک بمانیم مشکل نداشته باشیم اما ممکن است هنوز ندانیم که برگشت سلامت عقل به غیر از پاک ماندن چه معنی و مفهومی برای ما دارد. خیلی مهم است که در همان حال که در بهبودی رشد می کنیم ،درک ما از داشتن سلامت عقل نیز رشد کند .
بعضی از ما ممکن است انتظارات غیر واقعی از برگشتن سلامت عقل داشته باشیم. ممکن است فکر کنیم که ما دیگر عصبانی نخواهیم شد یا اینکه به محض کار کردن این قدم رفتارمان کامل و بی عیب و نقص خواهد شد و دیگر با وسوسه ، اغتشاش افکار و عدم تعدل در زندگی مشکل نخواهیم داشت. ممکن است این اوصاف کمی زیاده از حد و افراطی به نظر آیند اما اگر از رشد شخصی‌مان در بهبودی ناراضی هستیم یا اینکه از مدت زمان طولانی که نیاز است تا سلامت عقل به ما بازگردد دلخورهستیم، احتمالاً می‌توانیم یکی از این حالات را در خود تشخیص دهیم. اکثر ما در یافته ایم که اگر از انتظارات و توقعات خود در مورد پیشرفت بهبودی‌مان دست برداریم تا سر حد امکان به آرامش دست پیدا خواهیم کرد .

ما به این باور رسیدیم که دیگر لازم نیست مصرف کنیم.
 

همه ما باور داریم که خداوند در این قدمها در کنار ما هست.

خداوند بدون دخل و تصرف ما،کاری کرده است که مصرف نکرده ایم.
مصرف هایی که ما می کنیم مانند خشم و کینه و نفرت و حسد و...بدلیل ناآگاهی ما نسبت به آن مطئله و یا فراموشی ما است که ما را درگیر مسائلی می کند که ما را اذیت می کند.
"مشکل" ما را به جایی رسانده بود که خسته می شدیم و همیشه به این فکر می رسیدیم که بنشینیم تا آن مسئله را حل کنیم ولی نمی شد.
مسائل بقدری ساده شده است که برای اولین بار نمی دانیم که چه جوری باید توضیح بدهیم.
ما تا امروز به این باور نرسیده ایم که دیگر لازم نیست چیزی را مصرف کنیم.
ما دیگر لازم نیست که مصرف کنیم و شما فقط مواد مخدر را می بینید ولی ما چیزهای دیگری را می بینیم.
ما به این باور رسیده ایم که دیگر لازم نیست مصرف کنیم ولی خیلی سخت است و فعلاً نمی توانیم چون کار کردن آن خیلی مهم است.
منطق امروزه برای ما کار ساز نیست و آن احساس است که ما باید فشار بیاوریم و با احساس،یک چیزی را به دیگران بقبولانیم.
آن موقعی که مصرف می کردیم هر کسی که می آمد و ما را می دید با گفتارش،نقطه ضعف ما را فعال می کرد و اولین کاری که می کردیم این بود که موادمان را مصرف کنیم تا آن خلاء مان را پر بکنیم.
تنها چیزی که می تواند جلوی مصرف ما را بگیرد آن برگشت سلامت عقل و حفظ تعادل ما است.
تصمیم گرفته ایم که گوش کنیم و مسیر را طبق پیروی از دیگران برویم.
این باور که ما نیاز به مشورت داریم تا تعادل مان بهم نخورد و یا کسی نتواند که تعادل ما را برهم بزند.
ما معتقد هستیم که این باورها باید که خودشان را یک جایی نشان بدهند و ما را ساپورت بکنند.
شنونده خوب می تواند پاسخگوی خوبی باشد.
گوش کرد،قبول کردن و انجام دادن و لمس کردن.
قدم دو در رابطه با سلامت عقل می خواهد به ما کمک بکند.
کارهایی که در گذشته می کردیم چون سلامت عقل نداشتیم غلط بود بنابراین سلامت عقل هم به یکباره نمی آید و خورد خورد می آید.
وقتی که از درون درک کنیم که مسیر قبلی،اشتباه بود دیگر...
"باور" حجاب و یا پرده ای بر روی چشمان ما می کشد ولی الان نیاز به پرده داریم تا به سلامت عقل برسیم.
ما اگر بهم بریزیم "بهم ریختگی" کمک به ما نمی کند ولی اگر این بهم ریختگی را پائین بریزیم به ما کمک می کند.
"واکنش" هم تماماً ضرر است.
آرامش که بیاید،ذهن ما آرام می شود تا درک بکنیم.
هر چیزی،خراباتی دارد.
این چیز بزرگ یعنی پاکی را هزینه یک چیز کوچکی نکنیم.