ما تصمیم گرفتیم که از تجربه دردهای غیر لازم اجتناب کنیم.
ما تصمیم گرفتیم که به نیروی برتر خود اعتماد کنیم.
قبل از اینکه عمیقاً در فرآیند سپردن اراده و زندگیمان به خداوندی که خود درک می کنیم پیشروی کنیم بایست بر روی غلبه کردن به اعتقادات منفی یا مفاهیم نادرستی که از لغت "خداوند" داریم کار کنیم.
کتاب پایه پیشنهاد می کند که درکی از نیروی برتر برای خود برگزینیم که با محبت و مهربان و بزرگتر از خودمان باشد. این دستورالعمل می تواند هر تعداد درک مختلفی که از خداوند در انجمن وجود دارد را شامل گردد و کسی را حذف نکند. اگر درک ما از خداوند همان اصول روحانی برنامه باشد این دستورالعمل صدق می کند. اگر درک ما از "خداوند"همان اصول روحانی برنامه باشد این دستور العمل کار میکند. اگر درک ما از "خداوند" یک نیروی شخصی یا یک موجود باشد که می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم باز هم این دستورالعمل صدق می کند. ضروری است که ما شروع به تفحص کرده و درکمان را ارتقاء دهیم. راهنمایمان می تواند در این فرآیند به ما کمک زیادی بکند.
قدم سوم بسیار حساس و مهم است چون ما همگی مدتها طبق اراده خود عمل کردهایم و از داشتن حق انتخاب و حق تصمیم گیری سوءاستفاده کردهایم. اراده شخصی دقیقاً به چه معنا است؟ بعضی مواقع به معنی کنار کشیدن و انزوای کامل است که باعث می شود ما در زندگی کاملاً مجذوب خود و تنها باشیم . بعضی مواقع اراده شخصی باعث میشود که ما هرگونه ملاحظه و مراعاتی را کنار گذاشته و فقط به دنبال خواسته خود باشیم. احساسات و نیازهای دیگران را نادیده می گیریم و با تمام قدرت ، هر کس را که بخواهد این حق ما را که هر کار بخواهیم، می توانیم انجام دهیم را زیر سؤال ببرد زیر پا له خواهیم کرد.
ما به مانند طوفان و تند بادی بیرحم
به زندگی افراد خانواده، دوستان، و حتی غریبه ها تازیانه میزنیم
و کاملاًاز خرابی که در پشت سر باقی می گذاریم
نا آگاه هستیم .
اگر شرایط دلخواه ما نباشد ، سعی می کنیم به هر نحو ممکن ان را بگونه ای تغییر دهیم تا به اهداف خود برسیم. حاضر هستیم به هر قیمتی به خواسته خود برسیم. چنان سرگرم تعقیب افکار و خواسته های آنی خود و اجباری هستیم که کاملاً رابطه ما با وجدانمان و نیروی برتر قطع میگردد. برای کار کردن این قدم نیاز است که هر یک از ما راههایی را که از ان طریق طبق اراده شخصی خود عمل کرده ایم را تشخیص دهیم. سپردن اراده شخصی به این معنا نیست که هدفهایمان را پیگیری نکنیم یا سعی در تغییر خود یا محیط اطرافمان ننمائیم و یا به این معنی نیست که منفعلانه هر بی عدالتی را در حق خود یا کسانی که مسئولیت آنها با ما است را بپذیریم. لازم است که بین اراده شخصی مخرب با رفتار سازنده تفاوت قائل شویم. اگر در برنامه جدید هستیم و تازه شروع به کار کرد قدم سوم کرده ایم، احتمال دارد گیج شویم که خواست و اراده خداوند برای ما چیست و فکر کنیم که این قدم از ما می خواهد که آن را پیدا کنیم. در حقیقت ما قبل از قدم یازده، رسماً توجه خود را بر روی آگاهی از خواست نیروی برتر متمرکز نمیکنیم، اما فرآیندی که ما را بدان سو رهنمون می سازد را از قدم سوم آغاز می کنیم.
قدم یک و دو را با راهنمای خود کار کردهایم، تسلیم شدیم و تمایل خود برای بکارگیری راه های جدید را نشان دادیم که اینها باعث بوجود آمدن امید در ما شد اما اگر این امید را سریع به عمل تبدیل نکنیم از بین خواهد رفت و ما دوباره به سر جای اول خود باز خواهیم گشت. اقدام لازم کار کرد قدم سوم است.
اقدام اصلی در قدم سوم تصمیم گیری است. حتی فکر کردن به این تصمیم گیری ممکن است باعث وحشت ما بشود، بخصوص وقتی که در مورد تصمیمی که می خواهیم بگیریم تعمق میکنیم. تصمیم گرفتن، حال هر تصمیمی که باشد کاری است که اکثر ما مدتهاست انجام نداده ایم. برای ما همیشه تصمیم گرفته شده است. توسط اعتیادمان و یا توسط مقامات و یا طبق قرار و قرارداد زیرا ما هیچ وقت نمی خواستیم مسئولیت تصمیم گرفتن برای خود را بپذیریم. وقتی به اینها مفهوم واگذاری اراده و زندگیمان به نیرویی که در این مرحله درک درستی از آن نداریم را اضافه کنیم ممکن است احساس کنیم که این همه خارج از توان ما است و بخواهیم به دنبال راه ساده تر و میانبر جهت کارکردن برنامه بگردیم. این افکار خطرناک است زیرا وقتی که بخواهیم مبانبر بزنیم در اصل برای بهبودی خود کم گذاشته ایم.