انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

دو-5

نیروی برتر از خودمان

هر یک از ما با سابقه‌ای از تجارب زندگی ، بهبودی خود را آغاز می کنیم . این سابقه تا حد زیادی تعیین کننده نوع درک ما از نیروی برترمان خواهد بود. در این قدم لازم نیست که ما ایده مشخصی درباره ذات یا مشخصات نیروی برتر داشته باشیم این درک و فهمی است که بعداً به آن دست پیدا خواهیم کرد. درکی که ما از نیروی برترمان در قدم دو، بیشتر به آن نیاز داریم درک و فهمی است که بتواند به ما کمک کند. در این قدم ما نگران تعریف فلسفی و یا تز مشخصی از نیروی برتر نیستیم و فقط خوا هان درکی هستیم که برایمان کار کند. آیا این نیروی برتر باید تا چه حد قدرتمند باشد؟ جواب این سوال ساده است. بدون شک اعتیاد ما یک نیرو منفی و برتر از خودمان بود.اعتیاد، ما را به طرف نداشتن سلامت عقل سوق داده بود و باعث گردیده بود که رفتار های ما غیر از آن باشد که می خواستیم. حال به چیزی نیاز داریم که با این نیروی منفی به مبارزه برخیزد، نیرویی که حداقل به قدرت مندی اعتیادمان باشد. بعضی از ما ممکن است یک ایده مشخص درباره ذات نیروی برترمان داشته باشیم که هیچ ایرادی هم ندارد. در واقع قدم دوم، قدمی است که اگر ما تاکنون ایده مشخصی دز مورد نیروی برتر نداشته ایم، باید روی آن کار کرده و به آن دست پیدا کنیم. برای خیلی از معتادان راحت‌تر است، که اول تشخیص دهند نیروی برتر آن ها دارای چه مشخصه‌هایی نیست تا بخواهند مشخصات آن را برای خود تعیین کنند. در ضمن بررسی این موضوع که نیروی برتر قادر است چه کار هایی برای ما انجام دهد به ما کمک می کند تا بیشتر این نیرو را درک کنیم. ما می‌توانیم برداشت‌های متفاوتی از نیروی برتر برای خود داشته باشیم. درک ما از نیروی برتر می‌تواند اصول روحانی یا نیروی موجود در انجمن NA  باشد و یا یک راه مستقیم و درست و یا هر چیز دیگری که امکان پذیر باشد و برای ما کار کند . تا جایی که این نیرو، مهربان و بخشنده و بزرگتر از خودمان باشد مشکلی نیست. در واقع نیاز نیست که ما حتما درکی از نیروی برتر داشته باشیم تا بتوانیم از آن نیرو برای پاک ماند و بهبودی در خواست کمک کنیم.

ما به این باور رسیدیم به چیزی نیاز داریم که با این نیروی منفی به مبارزه برخیزد.
 

وقتی که درک می کنیم،درست می خوانیم و وقتی هم که درست می خوانیم طرف مقابل هم درست درک می کند.
چیزی که لازم است با آن چیز منفی به مبارزه برخیزد را نتوانستیم وصل کنیم به خداوند و به اَشکال مختلف "نیروی برتر" به تصور ما آمد.
ما اگر با صداقت با یک اتفاق برخورد کنیم و تصمیم درست را بگیریم آن وجدان درون ما با آن نیروی منفی به مبارزه برمی خیزد.
* خداوند،خوابیده است و ما باید که او را بیدار کنیم.
نیروی برتر هم موقعی به کار ما می آید که ما با عجز به سراغ او برویم.
در مرحله کنونی فعلاً برای ما "آرامش" مهم است که وقتی هم آرامش داریم به همه چیز چنگ می زنیم.
وقتی که متوجه می شویم آن چیز منفی،قدرتمند است درخواست می کنیم که به کمک ما هم چیزی بیاید.
وقتی که ما،سلامت عقل را از دست می دهیم یک رفتار و کردارهایی را هم انجام می دهیم که ما را خراب می کند.
نیروی منفی ما،اعتیاد بود و حالا آن نیروی منفی را کنار گذاشته ایم ولی رفتارهای منفی ما،یک شخصیتی را برای ما درست کرد که حالا باید یک نیروی برتری بیاید و ما را کمک کند.
نیروی برتر ما،حداقل در این مقطع "خداوند" نیست.
اعتیاد،یک نیروی منفی است که از خود ما،قوی تر بوده است.
"عادت" یک نیروی منفی است.
ما موقعی که یک چیزی را سخت بگیریم همه چیز برای ما،سخت می شود.
کار کردن،یک نیروی مثبت است و در مقابل آن،بیکاری است که یک نیروی منفی است.
اعتیاد،نیروی منفی بود که در وجود ما بود و سه فاکتور مهمی را از ما گرفته بود که عبارتند از امید،اعتماد به نفس و اعتماد کردن.
با اعتماد به نفس اینکه "چون می شود" پس ما هم می توانیم.
با اعتماد کردن به افرادی که پیشروتر از ما در این انجمن هستند دست نیاز را دراز کنیم و کمک بگیریم.
* به هیچ معتادی،توهین نکنیم چون می زنیم.
اصلاً قدم دو،یک باوری را که داشتیم که البته باور نبود بلکه یک ناباوری بود یعنی "ما نمی توانیم و کارمان دیگر تمام است" را یک باوری بیاورد که این ناباوری هم برداشته بشود اما یک آدم کوچک که نمی تواند این باور را بیاورد.
اتفاق در این وسط،پنهان است.
باید با حقیقت ها،روبرو بشویم.
یک نیرویی قوی تر از خودمان به ما کمک کرد که این ناباوری را از ما گرفت.
یک کمکی از یک جایی شده است که همان جا،باز هم دارد کمک مان می کند چون حرف گوش کن،شده ایم و اصلاً یک جور دیگری شده ایم.
اصلاً کسی نمی توانست که ما را مهار کند پس چه کسی توانست؟
آن نیرو،خیلی کمک مان کرد که بتوانیم.
واقعاً آن نیروی منفی،مخرب بود و اصلاً ما در برابر اعتیاد،جوجه هستیم.
می خواهیم که مطلب را درک کنیم.
ما،اعتماد نداریم ولی می توانیم از تجربه دیگران کمک بگیریم.
* اگر "مداخله" نکنیم "مداخله" می کنند.
درک ما همیشه از درک راهنمای مان،جلوتر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد