انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

یک-3

انکار


انکار آن بخش از بیماری است که به ما می گوید "بیمار نیستیم" . وقتی مادر مرحله انکار هستیم  قادر به درک و اقعیت اعتیادمان نیستیم و سعی می کنیم تأثیرات آن را به حداقل برسانیم . دیگران را سرزنش می کنیم،  انتظارات خیلی زیادی ازخانواده ، دوستان ورؤسای خود داریم .خود را با دیگر معتادانی که اعتیاد آنها بدتر از ما بنظر می رسد مقا یسه می‌کنیم  یا ممکن است یک نوع مواد خاص را سرزنش کنیم . اگر مدتی است که از مصرف پرهیز کرده‌ایم ممکن است که شکل فعلی بروز اعتیادمان را با زمان مصرف خود مقایسه کنیم  و توجیه نمائیم که امروز هیچ چیز امکان ندارد به بدی آ ن زمان‌ها باشد. یکی از آسان‌ترین راه‌ها برای اینکه تشخیص دهیم که آیا در مرحله ی انکار هستیم این است که ببینیم آیا دلایل بظاهرموجه ولی غیر واقعی برای رفتارهایمان می آوریم یا نه.


ما اقرار کردیم که بیماری است که به ما می‌گوید "بیمار نیستیم"

 

 

هر هفته،آنقدر این مطالب را تکرار می کنیم که همین مطالب نیز برای ما اتفاق می افتد.

بد،بد است  خلاف،خلاف است.

هفته سختی بود برای ما چون پاراگراف را نفهمیده بودیم.
زمان هایی که احساس توانایی به ما دست می دهد که خودمحور می شویم و دیگر هیچ چیزی را نمی توانیم رعایت بکنیم که انجمن به ما گفته است رعایت بکنیم.
وقتی که به کله خودمان،اعتماد می کنیم خودمحور می شویم و یعنی تسلیم نیستیم.
ما هنوز هم باور نداشتیم که ما،یک بیمار هستیم و ما،فکر می کردیم که یک مصرف کننده هستیم.
تازه فهمیده ایم که بیماری ما مثل یک درخت است و دارای هزار برگ است که هر برگ آن هم یکی از نقص های ما است مثل غرور و شهوترانی و...به ما گفتند که بدترین نقص شما این بود که خیلی دروغ می گفتید.الان به این نتیجه رسیده ایم که دارای یک بیماریی هستیم با شاخه های زیاد.
احساس می کنیم که در خانواده از همه بیشتر می دانیم و همه خانواده را سرزنش می کردیم و فکر می کردیم که آنها مسئول بیماری ما بودند.فکر می کنیم که حرف ما،حقیقت است ولی آنها نمی فهمند.
می گوید که شما هیچ وقت مثل آدم عادی نمی شوید و این چه بیماریی است بیماری ما که هیچ وقت درمان نمی شود؟
بیماری ما،بیماری اجبار به مصرف است.ما،زمانی بیمار هستیم که اجبار به مصرف داریم و وقتی که قطع مصرف می کنیم دیگر نمی توانیم پُک اول را بزنیم.می گوید که اولین پُک را نزنید چون شما،یک بیماریی را دارید که اجبار به مصرف است.ما فقط تنها فرقی که با بقیه مردم داریم این است که نمی توانیم آن پُک اول را بزنیم.
وقتی که بیماری مان را شناختیم دیگر به طرف آن برنمی گردیم.درمان بیماری،شناخت خود بیماری است.بیماری را وقتی که شناختیم دیگر برنمی گردیم و این "شناخت" است که به ما کمک می کند.
بیماری،دروغ به ما می گوید که ما بیمار نیستیم.
در قسمت بیماری،اصلاً شوخی بردار نیست.
یک چیزی در درون ما هست یعنی یک چیز خاص که ما را مستعد می کند برای...یک چیز خاص در درون ما،ما را مستعد کرده است که از یک چیزی جواب می گیرد و این یعنی بیماری.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد