انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

انجمن برادری طالوت

سلام به خداوند مهربان و عاشق

مجموعه سوالات راهنمای کارکرد قدم

 خداوندا

اراده و زندگیم را به تو می سپارم مرا در بهبودیم راهنمایی کن و به من نشان بده که چگونه زندگی کنم.

  


 قدم اول

ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگی مان غیر قابل اداره گردیده بود.
بیماری اعتیاد: چیزی که ما را معتاد کرده بیماری اعتیاد است نه مواد مخدر و نه رفتارهای ما بلکه فقط بیماری ما است.
1- مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست؟
2- آیا اخیراً بیماری اعتیاد من فعال بوده است؟ به چه صورت؟
3- وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم چه احساسی پیدا می کنم؟ آیا در حال،افکار من طریقه خاصی را دنبال می کند؟ توضیح دهید.
4- وقتی فکری به سرَم می زند آیا فوری و بدون در نظر گرفتن پیامدهایش به آن فکر عمل می کنم؟ به چه صورت دیگری رفتارهای من از روی اجبار است ؟
5- قسمت خودمحورانه بیماری من چگونه بر زندگی من و اطرافیانم تأثیر می گذارد؟
6- بیماریم به چه صورت از لحاظ جسمی؟ روانی؟ روحانی؟ و احساسی بر روی من تأثیر گذاشته است؟
اعتیاد ما می تواند به طرق مختلف بروز کند.وقتی که در معتادان گمنام تازه وارد هستیم مشکل ما حتماً مواد مخدر است.اما پس از مدتی پی می بریم که اعتیاد نیروی مخرب در زمینه های مختلف زندگی مان است.
7- اخیرا بیماری اعتیاد من به چه شکل و فرم خاصی بروز کرده است؟
8- آیا اخیراً شخص،مکان و یا چیزی من را وسوسه کرده است؟ اگر جواب مثبت است،این حالت چگونه روی روابط من با دیگران تأثیر گذاشته؟ به چه شکل دیگری این وسوسه از لحاظ روانی،جسمی،روحانی و احساسی بر من اثر گذاشته است؟
انکار: انکار آن بخش از بیماری است که به ما می گوید بیمار نیستیم.
9- آیا دلایل موجه ولی غیر واقعی برای رفتارهایم آورده ام؟ آن ها چه بوده اند؟
10- آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعداً وانمود کنم که طبق نقشه به آن صورت رفتار نموده ام؟ آن مواقع کی بوده اند؟
11- چگونه دیگران را برای رفتار خودم سرزنش کرده ام؟
12- به چه صورت اعتیاد خود را با اعتیاد دیگران مقایسه کرده ام؟ آیا اعتیاد من بدون مقایسه و به اندازه کافی بد و مشکل ساز هست؟
13- آیا من فرم و شکل فعلی ظهور بیماری اعتیادم را با طریقه زندگی قبل از این که پاک شوم مقایسه می کنم؟ آیا این فکر که «نباید می گذاشتم کار به این جا بکشد» آزارم می دهد؟
14- آیا من فکر می کنم که درباره اعتیاد و بهبودی به اندازه کافی اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم را قبل از این که از کنترل خارج شود،مهار کنم؟
15- آیا من از اقدام و عمل اجتناب می کنم چون می ترسم که وقتی با نتایج اعتیادم روبرو شوم خجالت زده شوم؟ آیا از اقدام و عمل پرهیز می کنم چون نگرانم که دیگران چه فکری خواهند کرد؟
آخر خط:یاس و انزوا: اعتیادمان نهایتاً ما را به جایی می رساند که دیگر نمی توانیم طبیعت مشکلات مان را انکار کنیم.
16- چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟
17- چه شرایطی باعث شد تا رسماً قدم یک را کار کنم؟
18- اولین باری که تشخیص دادم اعتیاد برای من یک مشکل شده کی بود؟ آیا سعی کرده ام آن را اصلاح کنم؟ اگر آری،چگونه؟ و اگر نه،چرا؟
عجز: به عنوان معتاد ما برخوردمان با کلمه عجز متفاوت است.بعضی از ما تشخیص می دهیم که واژه ای پیدا نمی شود که به این دقت و سادگی شرایط ما را توصیف کند،و به عجز خود با احساس راحتی و آرامش اعتراف می کنیم.
19- من دقیقاً در برابر چه چیزی عاجزم؟
20- من از روی بیماری اعتیاد کارهایی کرده ام که هرگز امکان انجام آن ها وقتی که بر روی بهبودیم تمرکز دارم وجود ندارد.آن ها چه کارهایی است؟
21- برای حفظ اعتیادم،چه کارهایی انجام داده ام که کاملاً برخلاف اعتقادات و ارزش هایم بوده است؟
22- شخصیت من چگونه هنگامی که از روی بیماریم عمل می کنم تغییر می کند؟ (برای مثال: متکبر می شوم؟ خود محور می شوم؟ پست و فرومایه می شوم؟ به حدی فرمانبردار و بی اراده می شوم که دیگر نمی توانم از خود محافظت کنم؟ سوءاستفاده گر می شوم؟ مظلوم نمایی می کنم؟)
23- آیا از دیگران برای ادامه اعتیاد سوءاستفاده می کنم؟ چگونه؟
24- آیا سعی کرده ام که قطع مصرف کنم و به این نتیجه رسیده باشم که نمی توانم؟ آیا تا به حال به تنهایی قطع مصرف کرده ام و بعد به این نتیجه رسیده باشم که زندگی بدون مواد مخدر آنقدر دردناک است که هرگز امکان پرهیز کامل از مواد مخدر برایم وجود ندارد؟ این مواقع چگونه بودند؟
25- اعتیاد من چگونه باعث آزار رساندن به خودم و دیگران شده است؟
غیرقابل اداره: قدم یک از ما می خواهد که به دو چیز اعتراف کنیم: یکی این که در برابر اعتیادمان عاجز هستیم و دوم این که زندگی مان غیر قابل اداره گردیده است...
26- مفهوم غیرقابل اداره برای من چیست؟
27- آیا تا به حال اعتیاد من باعث این شده که دستگیر شوم یا مشکل قانونی پیدا کنم؟ یا کاری کرده ام که اگر گیر می افتادم به خاطر آن دستگیر می شدم؟ آن ها چه بوده اند؟
28- اعتیاد من باعث بروز چه مشکلاتی در محل کار یا مدرسه برای من شده بود؟
29- اعتیاد من باعث بروز چه مشکلاتی برای من در خانواده شده بود؟
30- اعتیاد من باعث بروز چه مشکلاتی برای من در بین دوستان شده بود؟
31- آیا بر روی خواسته هایم اصرار می کنم؟ این اصرار چه اثراتی بر روی روابط من گذاشته است؟
32- آیا نیاز دیگران را در نظر می گیرم؟ در نظر نگرفتن نیاز دیگران چه اثری بر روی روابطم گذاشته است؟
33- آیا مسئولیت زندگی و اعمالم را می پذیرم؟ آیا می توانم مسئولیت های روزمره ام را انجام دهم،بدون آنکه احساس کنم زیر این مسئولیت ها در حال خرد شدن هستم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟
34- آیا به محض این که مسائل طبق نقشه پیش نمی رود به هم می ریزم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم اثر گذاشته است؟
35- آیا هر اعتراضی را توهین تلقی می کنم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟
36- آیا افکار بحران زا را حفظ می کنم،و در برابر هر موقعیتی عکس العمل از روی هراس و ترس نشان می دهم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟
37- آیا علائم هشدار دهنده در مورد بیماری خود یا فرزندانم را نادیده می گیرم و فکر می کنم بالاخره یک جوری می شود یا همه چیز درست خواهد شد؟ توضیح دهید.
38- آیا تاکنون وقتی در معرض یک خطر جدی قرار گرفته ام نسبت به آن بی تفاوت بوده ام یا اتفاق افتاده که به خاطر اعتیادم قادر به حفاظت از خود در برابر خطر نباشم؟ توضیح دهید.
39- آیا تا به حال به خاطر اعتیاد به کسی صدمه رسانده ام؟ توضیح دهید.
40- آیا من کج خُلقی و یا رفتار خشمگینانه دارم یا بر اساس احساساتم عکس العملی نشان می دهم که باعث خدشه به احترام به خود و ارزش من بشود؟ توضیح دهید.
41- آیا به خاطر تغییر احساساتم و یا این که احساسی را در خود سرکوب کنم مواد مصرف می کردم یا از روی اعتیادم عمل می نمودم؟ در این گونه مواقع سعی می کردم چه احساسی را تغییر دهم یا سرکوب نمایم؟
بهانه،دست آویز: بهانه یا دست آویز،نقاطی است که ما در برنامه خود جهت لغزش محفوظ نگه می داریم.
42- آیا بیماریم را با تمام گستردگی اش پذیرفته ام؟
43- آیا فکر می کنم که می توانم هنوز با افرادی که در زمان مصرف می شناختم رفت و آمد کنم؟ آیا می توانم هنوز به همان مکان هایی که می رفتم بروم؟ آیا فکر می کنم که عاقلانه است اگر مقداری مواد یا وسائل مصرف آن را در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود که گذشته یادم نرود یا بهبودی خود را امتحان کنم؟ اگر آری،چرا؟
44- آیا شرایطی وجود دارد که فکر کنم نمی توانم در حالی که پاک هستم با آن روبرو شوم،اتفاقی که اگر رخ دهد آن قدر دردناک باشد که من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟
45- آیا فکر می کنم با مقداری زمان پاکی یا شرایط متفاوت زندگی قادر به کنترل مصرف خواهم بود؟
46- من هنوز به چه دست آویز یا بهانه ای چسبیده ام؟
تسلیم: تفاوت بزرگی بین قبول کردن و تسلیم شدن وجود دارد.
47- آیا از مفهوم تسلیم شدن می ترسم،از چه چیز آن؟
48- چه چیز مرا متقاعد می سازد که دیگر نمی توانم با موفقیت مصرف کنم؟
49- آیا پذیرفته ام که بعد از مدت های طولانی پرهیز باز هم کنترلی نخواهم داشت؟
50- آیا می توانم بهبودیم را بدون تسلیم کامل شروع کنم؟
51- اگر کاملاً تسلیم شوم زندگی من چگونه خواهد بود؟
52- آیا می توانم بدون تسلیم کامل به بهبودیم ادامه دهم؟
اصول روحانی: در قدم یک،ما به صداقت،روشن بینی،تمایل،فروتنی و پذیرش می پردازیم.
53- آیا هر زمان که فکر مصرف یا عمل از روی اعتیاد به من دست داده آن را با راهنمایم یا کس دیگری در میان گذاشته ام؟
54- آیا در تماس دائم با واقعیت بیماریم بوده ام،بدون در نظر گرفتن این که،چه مدت زمانی است که از اعتیاد فعال رهایی یافته ام؟
55- اکنون که مجبور نیستم روی اعتیادم سرپوش بگذارم،آیا توجه کرده ام که دیگر نیازی ندارم مثل گذشته دروغ بگویم؟ آیا به خاطر این رهایی و آزادی سپاسگزار هستم؟ با چه روش هایی در بهبودیم شروع به داشتن صداقت کرده ام؟
56- چه چیزی در بهبودیم شنیده ام که برای باور کردنش مشکل داشته ام؟ آیا از راهنمایم یا کسی که آن حرف را به من زده خواسته ام که این مسئله را برایم توضیح دهد؟
57- به چه شکلی روشن بینی را تمرین می کنم؟
58- آیا تمایل به انجام رهنمودهای راهنمایم دارم؟
59- آیا تمایل به شرکت منظم در جلسات را دارم؟
60- آیا تمایل دارم که بهترین سعی و بیشترین کوشش را برای بهبودیم بکنم؟ از چه راه هایی؟
61- آیا تصور من این است که هیولایی هستم که تمام دنیا را توسط اعتیاد خود مسموم کرده؟ یا فکر می کنم که اعتیادم هیچ پی آمد و تأثیری در جامعه اطراف من نداشته است؟ یا چیزی بین این دو تا؟
62- آیا احساس اهمیت نسبی در حلقه دوستان و خانواده می کنم؟ در کل جامعه چطور؟ آن احساس چیست؟
63- در رابطه با کار کردن قدم یک چگونه اصل فروتنی را تمرین می کنم؟
64- آیا با این واقعیت که من یک معتاد هستم آشتی نموده ام؟
65- آیا با کارهایی که باید انجام دهم تا پاک بمانم،آشتی نموده ام؟
66- چرا برای ادامه بهبودی لازم است تا بیماریم را بپذیرم؟
حرکت به جلو: حال که آماده رفتن به قدم دوم می شویم احتمالاً شک داریم که آیا به اندازه کافی قدم یک را خوب کار کرده ایم.
67- چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم؟
68- درک من از قدم یک چیست؟
69- دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تأثیر گذاشت؟
قدم دوم
ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
امید: یأسی که ما با آن وارد برنامه شدیم،توسط کارکرد قدم دو به امید تبدیل می شود.
70- امروز من به چه چیزهایی امید دارم ؟
نداشتن سلامت عقل: اگر ما شکی در مورد نیازمان به برگشت سلامت عقل داریم با این قدم مشکل خواهیم داشت.
71- آیا اعتقاد داشتم که می توانم مصرفم را کنترل کنم؟ چند مثال در مورد تجربه خود با کنترل کردن و چگونگی ناموفق بودن تان بزنید؟
72- چه کارهای کرده ام که حالا وقتی به آن ها نگاه می کنم،باورم نمی شود که من واقعاً چنین کاری کرده باشم؟ آیا خود را در شرایط خطرناکی جهت تهیه موادمخدر قرار داده ام؟ آیا رفتارهای کرده ام که حالا از آن خجالت زده باشم؟ چگونگی آن شرایط را توضیح دهید؟
73- آیا به واسطه اعتیادم،تصمیمات دیوانه وار گرفته ام؟ آیا به خاطر ادامه مصرف،کاری را رها کرده ام دوستی یا رابطه ای را به هم زده ام،یا دست از هدفی برداشته ام؟
74- آیا در زمان مصرف به خود یا دیگران صدمه جسمی و فیزیکی رسانده ام؟
75- چگونه در برابر مسائل و چیزهای مختلف عکس العمل افراطی یا تفریطی از خود بروز داده ام؟
76- تعادل زندگی من چگونه بر هم خورده است؟
77- از چه راه هایی نداشتن سلامت عقل به من می گوید که چیزی خارج از خودم می تواند مرا کامل کند و مشکلات ام را حل نماید؟ مصرف موادمخدر؟ قمار،غذا خوردن،یا سکس؟ یا چیزهای دیگر؟
78- آیا قسمتی از نداشتن سلامت عقل من این باور است که اعتیاد من (چه به صورت مصرف موادمخدر،چه به هر شکل دیگری) تنها مشکل من است؟
79- احساسات و افکار من،قبل از این که علیرغم آگاهی از نتیجه به کاری از روی وسوسه دست بزنم چه بوده اند؟ چه چیز باعث می شد تا به هر حال آن کار را انجام دهم؟
به این باور رسیدیم: مبحث فوق چندین دلیل برای این که ممکن است با این قدم مشکل داشته باشیم را مطرح می کند.
80- آیا در مورد باور کردن ترسی دارم؟ آن ها چه هستند؟
81- آیا موانعی بر سر راه من وجود دارند که باور کردن را برایم مشکل می سازند؟ آن ها چه هستند؟
82- جمله به این باور رسیدیم... برای من چه مفهومی دارد؟
83- آیا هرگز چیزی را باور داشته ام،بدون این که برای اثبات آن چیز دلیل و مدرک مشهودی وجود داشته باشد؟ آن چگونه تجربه ای بود؟
84- چه تجاربی از دیگر معتادان در حال بهبودی در مورد فرآیند به باور رسیدن شنیده ام؟ آیا هیچ یک از آن ها را در زندگی خود امتحان کرده ام؟
85- چه چیزهایی را باور دارم؟
86- باور من از شروع بهبودیم چگونه رشد کرده؟
نیروی برتر از خودمان: هر یک از ما با سابقه ای از تجارب مختلف زندگی،بهبودی خود را آغاز می کنیم.این سابقه تا حد زیادی تعیین کننده نوع درک ما از نیروی برترمان خواهد بود.
87- آیا من برای پذیرش نیرویی برتر از خود مشکل دارم؟
88- بعضی از چیزهایی که قدرتمندتر از خودتان هستند را نام ببرید؟
89- آیا یک نیروی برتر از خودم می تواند به من کمک کند تا پاک بمانم؟ چگونه؟
90- آیا یک نیروی برتر از خودم می تواند به من کمک کند تا بهبود پیدا کنم؟ چگونه؟
91- چه شواهدی دارم که نیروی برتر در زندگی من کار کرد دارد؟
92- نیروی برتر من چه مشخصه هایی ندارد؟
93- نیروی برتر من چه مشخصه هایی دارد؟
برگشت سلامت عقل: در کتاب چگونگی عملکرد برگشت سلامت عقل به این گونه تعریف شده: رسیدن به نقطه ای که دیگر اعتیاد و دیوانگی هایی که به همراه دارد زندگی ما را کنترل نکند.
94- چند مثال به عنوان نمونه هایی از داشتن سلامت عقل بزنید؟
95- چه تغییراتی در افکار و رفتار من نیاز است تا سلامت عقل به من باز گردد؟
96- امروز در چه قسمت هایی از زندگی ام نیاز به سلامت عقل دارم؟
97- برگشت سلامت عقل به چه دلیل یک فرآیند است؟
98- کارکرد باقی قدم ها چگونه کمک خواهد کرد تا سلامت عقل به من باز گردد؟
99- سلامت عقل چگونه در طول دوران بهبودی به من باز گشته است؟
100- من چه توقعاتی از برگشتن سلامت عقل دارم؟ آیا این توقعات واقع گرایانه هستند یا نه؟
101- آیا توقعات واقع گرایانه من در مورد پیشرفت بهبودیم به واقعیت پیوسته یا نه؟ آیا درک می کنم که بهبودی در طول زمان اتفاق می افتد و نه یک شبه؟
102- اینکه ببینیم در شرایطی که قبلاً هرگز با آن به درستی و با موفقیت روبرو نشده ایم،اکنون می توانیم حتی برای یک بار از روی سلامت عقل عمل کنیم،نشانه ای از برگشت سلامت عقل است.آیا تجربه ای به این شکل در بهبودی خود داشته اید؟ آن ها چه بودند؟
اصول روحانی: در قدم دوم ما روی روشن بینی،تمایل،ایمان،اعتماد و فروتنی تمرکز می کنیم.
103- چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد؟
104- امروز در زندگی چگونه از خود روشن بینی نشان می دهم؟
105- زندگی من به چه طریق از زمان شروع بهبودی ام تغییر کرده؟ آیا باور دارم که تغییرات بیشتری هم امکان دارد؟
106- من تمایل دارم چه کارهایی انجام دهم تا سلامت عقل به من باز گردد؟
107- آیا کاری هست که من در گذشته به انجام آن تمایل نداشتم اما اکنون این تمایل را پیدا کرده باشم؟ آن کار چیست؟
108- من چه اعمالی انجام داده ام که نشانگر ایمان من است؟
109- ایمان من چگونه رشد کرده است؟
110- آیا قادر بوده ام انجام کاری را برنامه ریزی کنم و ایمان داشته باشم که اعتیادم بر سر راه آن مانع ایجاد نخواهد کرد؟
111- چه ترس هایی دارم که سد راه اعتماد من است؟
112- چه کارهایی نیاز است انجام دهم تا از این ترس ها رها شوم؟
113- چه اعمالی انجام می دهم که نشانگر اعتماد من به فرآیند بهبودی و یک نیروی برتر از خودم است؟
114- آیا امروز از یک نیروی برتر از خودم درخواست کمک کرده ام؟ چگونه؟
115- آیا از راهنمایم کمک خواسته ام یا به جلسات رفته ام یا در دسترس دیگر معتادان در حال بهبودی بوده ام؟ نتایج آن چه بود؟
حرکت به جلو: وقتی که آماده می شویم تا به قدم سه برویم باید چند لحظه صبر کنیم و ببینیم که از کارکرد قدم دو چه به دست آورده ایم.
116- انجام چه اعمالی می تواند به من در فرآیند به باور رسیدن کمک کند؟
117- من چه اعمالی انجام می دهم تا بر توقعات غیر واقعی خود در مورد پیدا کردن سلامت عقل غلبه کنم؟
118- درک من از قدم دو چیست؟
119- دانش و تجربه من چگونه بر کار کردن این قدم اثر گذاشت؟
قدم سوم
ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند،بدان گونه که او را درک می کردیم بسپاریم.
تصمیم گیری: همان طور که قبلاً گفتیم،اغلب ما ممکن است از فکر این که باید یک تصمیم بزرگ بگیریم مرعوب شویم.
120- چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی است؟
121- آیا می توانم این تصمیم را فقط برای امروز بگیرم؟ آیا ترس یا بهانه ای در مورد آن دارم؟ آن ها چه هستند؟
122- چه عملی جهت اجرای تصمیم خود انجام داده ام؟
123- برای سپردن چه قسمت هایی از زندگیم مشکل دارم؟ چرا مهم است که به هر حال آن ها را به خداوندی که خود درک می کنم،بسپارم؟
اراده شخصی: قدم سوم بسیار حساس و مهم است چون ما همگی مدت ها طبق اراده خود عمل کرده ایم و از داشتن حق انتخاب و حق تصمیم گیری سوءاستفاده کرده ایم.
124- من چگونه طبق اراده شخصی خود عمل کرده ام؟ انگیزه هایم چه بودند؟
125- عمل از روی اراده شخصی چگونه بر روی زندگی من اثر گذاشته است؟
126- اراده شخصی من چگونه بر دیگران اثر گذاشته است؟
127- آیا پی گیری اهدافم باعث صدمه به دیگران می شود؟ چگونه؟
128- آیا در پی گیری خواسته های خود،امکان دارد بصورتی عمل کنم که نتیجه معکوس برای خودم یا دیگران داشته باشد؟ توضیح دهید.
129- آیا هیچ وقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه یا سازش در مورد اصول گردیده ام؟ ( برای مثال: مجبور شوم که ناصادق؟ بی رحم؟ یا بی وفا باشم؟)
130- توضیح دهید چه زمان هایی نیروی اراده خودتان جهت انجام کاری کافی نبوده. (مثلاً با نیروی اراده خودم نمی توانستم پاک بمانم)؟
131- تفاوت بین نیروی اراده من با نیروی اراده خداوند چیست؟
132- آیا در بهبودی زمان هایی بوده که احساس کنم که اراده و زندگیم را به دست خود گرفته ام؟ چه چیز باعث هشدار به من شد؟ چه اقدامی کردم تا خود را دوباره به قدم سوم متعهد کنم؟
خداوند بدان گونه که او را درک می کنیم: قبل از این که عمیقاً در فرآیند سپردن اراده و زندگی مان به خداوندی که خود درک می کنیم،پیشروی کنیم،بایست بر روی غلبه کردن به اعتقادات منفی یا مفاهیم نادرستی که از لغت «خداوند» داریم،کار کنیم.
133- آیا لغت «خداوند» یا حتی مفهوم آن باعث ناراحتی من می شود؟ منبع این ناراحتی چیست؟
134- آیا هرگز اعتقاد داشته ام که خدا باعث اتفاقات وحشتناک برای من شده یا این که مرا تنبیه می کند؟ آن ها چه بوده اند؟
135- درک من امروز از نیروی برتر از خود چیست؟
136- نیروی برتر من چگونه در زندگیم کار می کند؟
137- با نیروی برتر چگونه رابطه برقرار می کنم؟
138- نیروی برتر چگونه با من رابطه برقرار می کند؟
139- چه احساسی نسبت به نیروی برتر دارم؟
140- آیا به خاطر تغییراتی که در اعتقاداتم در مورد ماهیت نیروی برتر رخ می دهد با خود در حال کشمکش هستم؟ توضیح دهید.
141- آیا فهم کنونی من از نیروی برتر هنوز هم برایم کار می کند؟ به چه تغییراتی ممکن است نیاز داشته باشد؟
سپردن (واگذاری):
142- مفهوم مراقبت برای من چه می باشد؟
143- سپردن اراده و زندگی به خداوندی که خود درک می کنم برای من چه مفهومی دارد؟
144- زندگی من به چه شکل ممکن است تغییر کند اگر که تصمیم بگیرم آن را به نیروی برتر بسپارم؟
145- چگونه به نیروی برتر اجازه می دهم تا در زندگی من تأثیر گذارد؟
146- نیروی برتر چگونه مراقب اراده و زندگی من است؟
147- آیا مواقعی بوده که من قادر نبوده ام از سر راه خداوند کنار روم و برای نتیجه کاری به او اعتماد کنم؟ توضیح دهید.
148- آیا مواقعی بوده که قادر بوده ام رها کنم و نتیجه کار را به او بسپارم؟ توضیح دهید.
149- چگونه برای سپردن عمل می کنم؟ آیا از لغات خاصی بطور منظم استفاده می کنم؟ آن ها چه هستند؟
اصول روحانی:
150- چه کارهای جهت تقویت و تحکیم،تصمیمی که برای سپردن اراده و زندگی ام به مراقبت نیروی برتر گرفته ام،انجام می دهم؟
151- قدم سوم چگونه به من کمک می کند تا اصل تسلیم که در قدم یک و دو تمرین کرده ام را تقویت کنم و توسعه دهم؟
152- تاکنون به چه راه هایی،تمایل خود را در دوران بهبودی نشان داده ام؟
153- آیا در بهبودی خود بر علیه چیزی می جنگم؟ فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تمایل پیدا کنم که بگذارم بهبودی بر آن قسمت از زندگیم مستولی شود؟
154- چگونه امید،ایمان و اعتماد در زندگی من تبدیل به نیروهای مثبت گردیده اند؟
155- چه اعمال بیشتری می توانم انجام دهم تا اصول روحانی امید،ایمان،و اعتماد را در بهبودی خود بکار گیرم؟
156- چه مشهودات و مدارکی دارم که دیگر می توانم با دلگرمی به بهبودی خود اعتماد کنم؟
157- اخیراً چه کاری کرده ام که نشان دهنده تعهد من به بهبودی و به کارگیری برنامه باشد؟ (برای مثال: آیا پست خدماتی در NA قبول کرده ام؟ آیا موافقت کرده ام که راهنمای دیگر معتادان در حال بهبودی باشم؟ آیا به رفتن جلسات علیرغم هرگونه احساسی که داشته ام،ادامه داده ام؟ آیا به کار کردن با راهنمای خود حتی اگر او حقیقت تلخی را به من گفته باشد یا راهکاری را به من پیشنهاد کرده باشد که مورد پسند من نبوده ادامه داده ام؟ آیا راهکار او را انجام داده ام؟)
حرکت به جلو: در حالیکه آماده می شویم تا به قدم چهارم برویم باید نگاهی به آنچه در قدم سوم به دست آورده ایم داشته باشیم.
158- آیا هیچ بهانه و دستاویزی برای عدم تصمیم گیری جهت واگذاری و سپردن اراده و زندگی خود به مراقبت خداوند دارم؟
159- آیا احساس می کنم که اکنون آماده هستم تا به او بسپارم؟
160- چگونه تسلیم در قدم یک به من در قدم سوم کمک می کند؟
161- چه اعمالی را در نظر دارم که جهت به کار گرفتن تصمیم خود به اجرا در آورم؟ کار کردن باقی قدم ها چگونه در این مقوله می گنجد؟
قدم چهارم
ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم.
کارکرد قدم چهار در معتادان گمنام
بسیار مهم است که با یک راهنمای عضو NA کار کنیم و اگر هنوز راهنما ندارید،اکنون فرصت مناسبی است که یکی پیدا کنید تا در قدم ها به شما کمک کند.پیشنهاد می کنیم بعد از خواندن کتابچه قدم چهار و پیش از آن که قدم چهار را شروع کنید،با راهنمایتان دوباره آن را بخوانید.همچنین مطالعه نشریات NA و جلسات قدم ها کمک موثری هستند برای کسب اطلاعات بیشتر درباره قدم چهارم.روش های زیادی برای نوشتن ترازنامه وجود دارد و یک روش خاص وجود ندارد که برای همه درست باشد.این کتابچه تجربه،نیرو و امید بسیاری از معتادانی را که در معتادان گمنام بهبود یافته اند ارائه می کند.صرف نظر از روش،قدم چهارم ما موقعی موفقیت آمیز خواهد بود که جست و جو گر و بی باک باشیم.
رهنمودهای کلی:
وقتی آماده ایم شروع کنیم،از خدا می خواهیم یاری کند که در این ترازنامه بی باک و جست و جو گر باشیم.بعضی از ما در آغاز ترازنامه خود دعایی می نویسیم.نکته مهم این است که بنشینیم و شروع کنیم به نوشتن و همین که احساسات مان ظاهر شد،باید تمایل داشته باشیم با آن ها رو به رو شویم و به نوشتن ادامه دهیم.برخی از احساسات مان ممکن است ناراحت کننده و آزار دهنده باشد.اما مهم نیست چه اتفاقی می افتد،ما می دانیم که خدا با ماست.این واقعیت که داریم عمل مثبتی برای بهبودی مان انجام می دهیم باعث احساس خوبی می شود.سپس از خدای مهربان می خواهیم که کمک مان کند و می کوشیم تا به یاد داشته باشیم آن چه می نویسیم بین ما و خدایی است که خود درک می کنیم.
رنجش ها:
ناراحتی های ما حاصل رنجش های ماست،ما تجربه های ناخوشایند گذشته را دوباره و دوباره در ذهن مان تجسم کرده ایم.از آن چه اتفاق افتاده به خشم آمده و فهرستی ذهنی از کینه ها و عصبانیت های گذشته را برای خود حفظ کردیم.افسوس خوردیم که چرا این نکته بجا را نگفتیم و چرا آن طرح هایی را که برای انتقام گرفته بودیم،اجرا کردیم یا شاید نکردیم.ما نگران گذشته و آینده بودیم و در نتیجه زمان حال را از دست می دادیم.حالا احتیاج داریم که درباره رنجش های مان بنویسیم و ببینیم چه نقشی در شکل گیری آن ها داشته ایم.
- علت یا علت های هر رنجشی را فهرست کنید.با هر رنجشی ما دلایل خشم و چگونگی تأثیرش را بررسی می کنیم.
- در هر رنجشی سعی می کنیم ببینیم کجا اشتباه کرده ایم و نقش ما در شکل گیری آن چیست؟ در هر موقعیتی واکنش ما به احساسات مان چگونه بوده است؟ باید تا آن جا که می توانیم صادق باشیم و دریابیم چه نقص اخلاقی در واکنش ما نقش داشته است.
روابط:
منظور از روابط خیلی بیشتر از فهرست روابط جنسی است،ما در همه روابط مان مشکل داشته ایم.بسیاری از نواقص شخصیتی ما به صحنه می آیند و مانع از آن می شوند که روابط سالم و موفقی داشته باشیم.
خودمشغولی و خودمحوری: بخشی از قدم چهارم نگریستن به چگونگی خودمشغولی ماست.بسیاری از احساسات و حتی نواقص شخصیتی ما از خودمحوری مطلق ما سرچشمه می گیرد.ما شبیه به کودک خردسالی هستیم که هیچ وقت رشد نکرده است.در دوران مصرف و احتمالاً در زمان پاکی ما پیوسته بر خواسته ها،احتیاجات و امیال مان تمرکز یافته ایم.ما همه چیز را بی هیچ زحمتی یا قبول هزینه ای می خواستیم و برای آن چه می خواستیم حاضر به کار کردن یا پرداختن بهایش نبوده ایم.ما دریافته ایم که از هر کس و هر چیز بیشترین حد توقعات را داشته ایم.ما می خواستیم انسان ها،مکان ها و اشیا،همه به طریقی ما را خوشحال،راضی و کامل کنند.اکنون،در دوران بهبودی دریافته ایم که خداوند می تواند این وظیفه را انجام دهد.
انگیزه ها: اگر چه انگیزه ما برای کار کردن قدم چهارم به اندازه خود کار کردن این قدم اهمیت ندارد اما ممکن است دریابیم که پیدا کردن و دفع هرگونه دست آویز و بهانه ای که برای کار نکردن این قدم داریم مفید است.
162- آیا هیچ دستاویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم؟ آن ها چه هستند؟
163- منافعی که ممکن است از طریق نوشتن یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه برایم حاصل شود چه می باشند؟
164- چرا نباید کارکرد این قدم را به تعویق بیاندازم؟
165- منافع به تعویق نیانداختن آن چیست؟
جستجوگرانه و بی باکانه: این عبارتی است که اکثر ما را بیش از هر چیز گیج می کند.ما احتمالاً درک می کنیم که جستجوگرانه چه معنی می دهد اما بی باکانه را چطور؟ ما چگونه می توانیم بر همه ترس هایمان غالب شویم؟ ممکن است فکر کنیم برای این کار به سال ها وقت نیاز داریم،در صورتی که لازم است ما فوری به نوشتن ترازنامه اقدام کنیم.
166- آیا از کار کردن این قدم می ترسم؟ ترس من از چیست؟
167- برای من جستجوگر و بی باک چه مفهومی دارد؟
168- آیا با راهنمایم کار می کنم و با دیگر معتادان صحبت می کنم؟ چه اقدامات دیگری انجام می دهم تا اطمینان حاصل کنم که می توانم با مسائلی که در ترازنامه بر من آشکار می شود روبرو شوم؟
تراز نامه اخلاقی: اکثر ما سوابق ناخوشایند متعددی در رابطه با مفهوم لغت اخلاقی داریم.این لغت برای ما به معنی چسبیدن به یک سری معیارهای خشک و بی روح رفتاری بود.
169- آیا لغت اخلاقی مرا آزار می دهد؟ چرا؟
170- آیا تفکر درباره توقعات جامعه مرا آزار می دهد و می ترسم که نتوانم هیچ وقت خود را با آن تطبیق دهم؟
171- چه ارزش ها و اصولی برای من مهم هستند؟
اصول روحانی: در قدم چهارم ما همه اصول روحانی که در سه قدم گذشته شروع به تمرین آن ها کرده ایم را فرا می خوانیم.اول از همه ما باید تمایل داشته باشیم تا قدم چهار را کار کنیم.
172- تصمیم به کار کردن قدم چهار به چه شکلی نشان گر شهامت؟ اعتماد؟ ایمان؟ صداقت؟ و تمایل من است؟
رنجش ها: اگر که احساسات کهنه را دوباره حس می کنیم و قادر نیستیم رها کنیم یا وقتی که نمی توانیم چیزی که ما را ناراحت می کند را ببخشیم و فراموش کنیم مطمئناً رنجش داریم.
173- از چه کسانی رنجش دارم؟ (توضیح دهید چه اتفاق یا شرایطی باعث این رنجش شد).
174- از چه سازمان هایی (مدرسه،دولتی،مذهبی،اصلاحی،مدنی) رنجش دارم؟ (توضیح دهید چه اتفاق یا شرایطی باعث این رنجش شد).
175- انگیزه ها و اعتقاداتی که باعث شد تا من در آن شرایط به این شکل عمل کنم چه بودند؟
176- ناصادقی من چگونه به شدت این رنجش ها افزوده است؟
177- چگونه عدم توانایی یا عدم تمایل من برای تجربه کردن بعضی از احساسات باعث به وجود آمدن رنجش شد؟
178- رفتارهای من چگونه به افزایش رنجش هایم کمک کرد؟
179- آیا از نگاه به نقش خود در شرایطی که باعث بوجود آمدن رنجش شده می ترسم؟ چرا؟
180- رنجش های من چگونه بر روی روابطم با خود،دیگران و نیروی برتر تاثیر گذاشته؟
181- در رنجش هایم چه طرح یا زمینه ای را می بینم که بارها تکرار شده؟
احساسات: ما می خواهیم احساسات مان را به همان دلایلی که رنجش هایمان را بررسی کردیم،بررسی نماییم: این به ما کمک می کند تا نقش مان را در زندگی خود کشف کنیم.
182- احساسات شخصی خود را چگونه شناسایی می کنم؟
183- برای احساس کردن مجدد چه احساسی بیشترین مشکل را دارم؟
184- چرا سعی می نمودم که احساسات خود را سرکوب و خفه کنم؟
185- از چه ابزارهایی جهت انکار احساسات واقعی خود استفاده می کردم؟
186- چه کس یا چه چیزی احساسی را در من بر می انگیخت؟ آن احساسات چه بودند؟ شرایط چه بودند؟ نقش من در هر یک از آن شرایط چه بود؟
187- چه انگیزه ها و یا چه اعتقاداتی داشتم که باعث شدند من در آن شرایط بدان گونه عمل کنم؟
188- من با احساساتم وقتی که آن را شناسایی می کنم،چگونه رفتار می کنم و در مورد آن چه کاری انجام می دهم؟
گناه و خجالت: در واقع دو نوع گناه و خجالت وجود دارد: یکی واقعی،و یکی غیرواقعی.
189- در مورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم؟ شرایطی که باعث به وجود آمدن این احساسات شد را توضیح دهید.
190- کدام یک از این شرایط بدون آن که من در به وجود آمدنش نقشی داشته باشم،باعث احساس خجالت در من شده؟
191- در شرایطی که من در آن نقش داشته ام،انگیزه هایم چه بودند،و یا چه اعتقاد و باوری باعث شد که به آن گونه عمل کنم؟
192- رفتار من چگونه به افزوده شدن احساس گناه و خجالت در من کمک کرد؟
ترس: اگر ما بتوانیم به بیماری اعتیاد عریان شده از علائم اولیه و ظاهری آن نگاه کنیم – به این معنی که به آن جدا از مصرف مواد مخدر یا رفتارهای اجباری دیگر نگاه کنیم – و آشکارترین شاخصه های آن را حذف نماییم،به باتلاقی مملو از ترس خودمحورانه می رسیم.
193- از چه چیز یا چه کسی می ترسم؟ چرا؟
194- چه کارهای برای پوشیده نگه داشتن ترس هایم انجام داده ام؟
195- چگونه در برابر ترس هایم عکس العمل منفی و مخرب داشته ام؟
196- نگاه کردن به،یا افشاء شدن چه چیز در مورد خودم،بیشترین ترس رادر من به وجود می آورد؟ فکر می کنم در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
197- به خاطر ترس هایم،چگونه خود را فریب داده ام؟
روابط: نیاز است که ما در قدم چهارم درباره روابط مان نیز بنویسیم – انواع روابط،و نه فقط روابط رومانتیک – تا بتوانیم دریابیم که در چه مواقعی انتخاب ها،اعتقادات و رفتارهای ما باعث شکل گرفتن روابط ناسالم و مخرب گردیده اند.
198- چه تضادهایی در شخصیت من حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می سازد؟
199- ترس از آزار شدن چگونه بر روی دوستی ها و روابط رومانتیک من اثر گذاشته است؟
200- آیا تاکنون رابطه دوستانه و صمیمانه ای را قربانی روابط رومانتیک  کرده ام؟
201- به چه شکل هایی از روی اجبار خواستار برقراری رابطه ای شده ام؟
202- در روابطم با خانواده،آیا بعضی مواقع احساس می کنم که در یک چرخه معیوب و تکرار مکررات بی هیچ امیدی برای تغییر گیر کرده ام؟ آن ها چه بوده اند؟ نقش من در تداوم آن ها چه بوده است؟
203- چگونه از ایجاد صمیمیت با دوستان،شرکا،همسران،و خانواده خود اجتناب می کرده ام؟
204- آیا برای ایجاد تعهد مشکل داشته ام؟ توضیح دهید.
205- آیا تا بحال رابطه ای را از بین برده ام،با این فکر که به هر حال از این رابطه صدمه خواهم خورد،پس بهتر است که زودتر آن را به هم بزنم؟ توضیح دهید.
206- تا چه حد احساسات دیگران را در روابطم در نظر می گیرم؟ به اندازه احساس خودم؟ بیشتر از احساس خودم؟ کم اهمیت؟ یا اصلاً احساسات دیگران را در نظر نمی گیرم؟
207- آیا در هیچ یک از روابطم احساس قربانی بودن کرده ام؟ (مهم: هدف از این سوال این است که بتوانیم دریابیم که چگونه خود را بعنوان یک قربانی عرضه می کرده ایم و یا چگونه توقعات بی جا و زیاده از حد ما از دیگران باعث سرخوردگی ما می شدند.و منظور آن نیست که مواردی را که در واقع مورد سوء استفاده قرار گرفته ایم را بنویسیم.) توضیح دهید.
208- رابطه من با همسایگان چگونه بوده است؟ آیا الگو یا فرم خاصی وجود دارد که علیرغم این که کجا زندگی می کنم،مرتب تکرار شود؟
209- درباره افرادی که برای آن ها و یا با آن ها کار می کرده ام،چه احساسی دارم؟ چگونه افکار،اعتقادات و رفتارهایم باعث بروز اشکال برای من در محیط کارم می گردیدند؟
210- در مورد هم کلاسی هایم (در زمان کودکی،یا حال) چه احساسی دارم؟ آیا خود را از آن ها بهتر یا کمتر می دیدم؟ آیا فکر می کردم که باید با آن ها رقابت کنم تا نظر معلم را بخود جلب نمایم؟ به مسئولان مدرسه احترام می گذاشتم یا بر علیه آن ها می شوریدم؟
211- آیا هرگز در تشکل یا انجمنی عضو بوده ام؟ (NA هم یک سازمان دارای عضو است).در مورد افراد دیگر در آن تشکل یا انجمن چه احساسی داشتم؟ آیا با کسی در آنجا دوست شده ام؟ آیا هرگز با توقعات زیاد در تشکلی عضو شده ام که بعد هم خیلی زود آنجا را ترک کنم؟ توقعات من چه بودند و چرا برآورده نشدند؟ نقش من در آن شرایط چه بوده است؟
212- آیا تا به حال در بیمارستان روانی یا در زندان بوده ام یا علیرغم میل خود حبس شده ام؟ تاثیر آن بر روی شخصیت من چه بوده است؟ رفتار من با مسئولان آن مرکز به چه شکل بوده است؟ آیا قوانین آنجا را رعایت می کردم؟ آیا قانون شکنی می کردم و چون گیر می افتادم از مسئولین بدان خاطر رنجش پیدا می کردم؟
213- آیا تجربه های اولیه من با اعتماد کردن و صمیمیت دردآور بوده و باعث انزوای من شدند؟ توضیح دهید.
214- آیارابطه ای را حتی اگر امکان اصلاح و حفظ آن وجود داشته به هم زده ام؟ چرا؟
215- آیا نسبت به افرادی که با آن ها نشست و برخواست داشتم شخصیت من تغییر می کرد و آدم متفاوتی می شدم؟ توضیح دهید.
216- آیا مسائلی را در مورد خود کشف کرده ام (شاید در ترازنامه قبلی) که از آن راضی نباشم و به همین خاطر سعی کنم که آن را بیش از حد جبران نمایم؟ (برای مثال،ممکن است کشف کرده باشم که به کسی دیگر زیاده از حد وابسته هستم،و حال برای جبران آن سعی کنم بیش از حد خودکفا باشم.) توضیح دهید.
217- کدام نقص اخلاقی بیشترین نقش را در روابط من دارد (عدم صداقت،خودخواهی،کنترل،سوءاستفاده،غیره...)؟
218- چگونه می توانم رفتارم را تغییر دهم تا شروع به برقراری روابط سالم کنم؟
219- آیا با نیروی برتر رابطه داشته ام؟ در طول زندگی این رابطه چگونه تغییر کرده؟ امروز چگونه رابطه ای با نیروی برتر دارم؟
روابط جنسی: این قسمت محدوده ای است که اکثر ما در آن احساس راحتی نمی کنیم.
220- رفتارهای جنسی من به چه گونه بر اساس خودخواهی بودند؟
221- آیا روابط جنسی را بجای عشق اشتباهی می گرفتم؟ نتیجه اقدام بر روی این سردرگمی چه بود؟
222- از روابط جنسی به چه شکل برای اجتناب از تنهایی و پرکردن خلاء روحانی استفاده می کردم؟
223- به چه شکل از روی اجبار خواستار داشتن و یا نداشتن رابطه جنسی می شدم؟
224- آیا پس از ایجاد رابطه جنسی،اتفاق افتاده که احساس خجالت یا گناه کنم؟ آن ها چه بودند؟ چرا این گونه احساس می کردم؟
225- آیا هیچ یک از روابط جنسی من باعث آزار خودم یا دیگران شده؟
226- آیا با گرایش جنسی خودم راحت هستم؟ اگر نه،چرا؟
227- آیا با گرایش جنسی دیگران راحت هستم؟ اگر نه چرا؟
228- آیا روابط جنسی و سکس یک پیش شرط و یا شرط لازم در برقراری همه و یا اکثر رابطه های من می باشد؟
229- یک رابطه سالم را از نظر من چیست؟
سوءاستفاده: ما باید این قسمت را با احتیاط زیادی شروع کنیم.در واقع ممکن است لازم باشد ما این قسمت را تا زمانی که چند وقت از بهبودی مان گذشته به تعویق اندازیم.
230- آیا هرگز مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام؟ توسط چه کسی؟ چه احساسی در این رابطه داشتم یا دارم؟
231- آیا مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بر روی روابط من با دیگران تاثیر گذاشته؟ چگونه؟
232- اگر به خاطر سوء استفاده ای که از من در دوران کودکی شده،در طول مدت عمرم احساس قربانی شدن می کرده ام،چه اقداماتی می توانم برای برگشت تمامیت روحانی خود بکنم؟ آیا نیروی برترم می تواند کمک کند؟ چگونه؟
233- آیا هرگز از دیگران سوء استفاده کرده ام؟ از چه کسی و چگونه؟
234- افکار و احساسی که درست قبل از خسارت زدن به کسی داشتم،چه بوده اند؟
235- آیا تقصیر را گردن قربانی خود می انداختم تا رفتار خود را توجیه کنم؟ توضیح دهید.
236- آیا به نیروی برتر خود اعتماد می کنم تا در زندگی من کار کند و ابزاری را که به آن نیاز دارم تا دیگر به کسی خسارت نزنم را برایم فراهم کند؟ آیا تمایل دارم که با این احساسات دردناک زندگی کنم تا زمانی که این احساسات از طریق کارکرد قدم ها تغییر کند؟
داشته ها: اکثر سوالات قبلی به منظور کمک به ما برای شناخت ذات و طبیعت واقعی اشتباهاتمان بودند،اطلاعاتی که به آن ها در قدم پنجم نیاز خواهیم داشت.
237- من چه نکات مثبت یا کیفیت هایی دارم،که خودم آن ها را می پسندم؟ که دیگران آن ها را می پسندند؟ که برای من کار می کنند؟
238- چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم؟
239- چه اصل روحانی را در زندگی تمرین می کنم؟ این کار چگونه زندگی مرا تغییر داده است؟
240- ایمان و اعتقاد من به نیروی برتر چگونه رشد کرده است؟
241- رابطه من با راهنمایم بر چه اساسی است؟ چگونه این رابطه مثبت به دیگر روابطم تعمیم پیدا کرده است؟
242- به کدام یک از اهدافم دست پیدا کرده ام؟ آیا هدفهای دیگری دارم که به دنبال تحقق آن ها باشم؟ آن ها چه هستند،و من در حال انجام چه اقداماتی برای تحقق آن ها هستم؟
243- ارزش های مورد قبول من چه می باشند؟ خود را در زندگی به کدام یک متعهد می بینم،چگونه؟
244- چگونه شکرگزاری خود را برای بهبودیم نشان می دهم؟
رازها: قبل از این که قدم چهارم را به پایان ببریم،باید صبر کنیم و تعمق نماییم که: آیا مواردی را عمداً یا غیرعمدی از قلم انداخته ام؟
245- آیا اسراری وجود دارد که هنوز درباره آن ننوشته باشم؟ آن ها چه هستند؟
246- آیا در این ترازنامه،موردی وجود دارد که حقیقت نباشد،یا داستانی غیرواقعی وجود دارد که من بارها و بارها تکرار کرده باشم؟
قدم پنجم
چگونگی دقیق خطاهایمان را به خود،یک شخص دیگر و خداوند اقرار کردیم.
روبرو شدن با ترس ها: ما ممکن است همه ترس هایی که درباره آن ها صحبت شد یا ترس های دیگری را داشته باشیم که ما را آزار می دهند.
247- چه بهانه یا دست آویزی در مورد کارنکردن قدم پنجم دارم؟
248- آیا در این نقطه ترسی دارم؟ آن ها چه هستند؟
249- برای غلبه بر ترس از کارکرد قدم پنجم چه کارهایی انجام می دهم؟
250- کارکرد چهار قدم قبلی مرا چگونه برای کارکرد قدم پنج آماده کرده است؟
اقرار به خداوند: بخش مربوط به قدم پنجم در کتاب چگونگی عملکرد به این سئوال که چرا چگونگی دقیق خطاهای مان را به غیر از خود و شخصی دیگر باید نزد خداوند نیز اقرار کنیم را اینگونه پاسخ داده است: در NA ما راهی را برای زندگی تجربه می کنیم که هر روز با اصول روحانی سر و کار داریم راهی که در آن مسائل عادی و خارق العاده به یکدیگر می رسند.
251- چگونگی خداوندی را که خود درک می کنم درگیر قدم پنج خود می نمایم؟
252- چگونه بر تصمیم قدم سوم از طریق کارکرد قدم پنج تاکید می کنم؟
به خودمان: زمانی که مصرف می کردیم اکثر ما احتمالاً کسانی را داشتیم تا به ما بگویند که با مواد مخدر مشکل داریم و نیازمند کمک هستیم.نظر آن ها برای ما مهم نبود.
253- آیا می توانم چگونگی دقیق خطاهایم را تشخیص دهم و آن ها را بپذیرم؟
254- چگونه این اقرار می تواند مسیر زندگی مرا تغییر دهد؟
به یک شخص دیگر: به عنوان معتاد یکی از بزرگ ترین مشکلات ما تشخیص دادن فرق بین مسئولیت های خودمان با مسئولیت دیگران است.ما خود را به خاطر مشکلات و مصائبی که هیچ کنترلی روی آن ها نداریم سرزنش می کنیم.
255- کسی که قدم پنج مرا گوش می کند چه مشخصاتی دارد که مرا جلب می کند؟
256- این مشخصات او چگونه به من کمک می کند تا بهتر و موثرتر اقرار کنم؟
257- آیا تمایل دارم تا به شخصی که قرار است قدم پنج مرا گوش کند اعتماد کنم؟
258- از آن شخص چه انتظاری دارم؟
259- کارکرد قدم پنج چگونه به من کمک می کند تا راه های جدیدی برای ایجاد و توسعه روابط پیدا کنم؟
چگونگی دقیق خطاهای مان: راهی دیگر برای حصول اطمینان از این که قدم پنج ما فقط به تنهایی خواندن قدم چهار نباشد این است که بر روی چیزهایی که قرار است اقرار کنیم تمرکز نماییم،یعنی: «چگونگی دقیق خطاهای مان».
260- چگونگی دقیق خطاهایم به چه شکل از اعمال من متفاوت است؟
261- چرا نیاز است که من حتماً به چگونگی دقیق خطاهایم به جای خود خطا اقرار کنم؟
اصول روحانی: در قدم پنج ما بر روی اعتماد،شهامت،صداقت با خود،و تعهد تمرکز می کنیم.تمرین اصل روحانی اعتماد جهت کامل کردن قدم پنج ضروری است.
262- آیا باور دارم که کار کردن قدم پنج باعث بهتر شدن زندگی من می شود؟ چگونه؟
263- راه هایی که از آن طریق می توانم شهامت لازم برای کارکرد این قدم را پیدا کنم چه هستند؟
264- چگونه تمرین اصل روحانی شهامت در این قدم بر روی کل بهبودی من تاثیر خواهد گذاشت؟
265- آیا زمان و مکانی برای کار کردن قدم پنج انتخاب کرده ام؟ کی و کجا؟
266- در گذشته چگونه از صداقت با خود اجتناب می کردم؟ امروز برای تمرین آن چه کارهایی انجام می دهم؟
267- نگاه واقع بینانه به خود،چه ارتباطی با فروتنی دارد؟
268- تمرین اصل روحانی صداقت باخود چگونه به من کمک می کند تا خود را بپذیرم؟
269- چگونه در میان گذاشتن ترازنامه با راهنما،تعهد مرا نسبت به برنامه NA بیشتر می کند؟
حرکت به جلو: یکی از منافعی که کارکرد قدم پنج برای ما دارد افزایش حس خویشتن پذیری در ما است.
270- کارکرد قدم پنج چگونه فروتنی و خویشتن پذیری مرا افزایش داده؟
270- توسط کارکرد قدم پنج رابطه من با نیروی برترم چگونه تغییر کرده است؟
271- در نتیجه کارکرد قدم پنج رابطه من با راهنمایم چگونه تغییر کرده است؟
272- از طریق کارکرد این قدم نظر من چگونه در رابطه با خودم تغییر کرده است؟
273- تا چه اندازه توانسته ام عشق و محبت ام را نسبت به دیگران و خودم توسعه دهم؟
قدم ششم
ما آمادگی پیدا کردیم که خداوند نقائص شخصیتی ما را برطرف کند.
کاملاً آماده برای چه کاری؟ اگر در NA تازه وارد هستیم،و این اولین تجربه ما از قدم ششم است،اکثر نقائص ما آن قدر واضح و آشکار است،که احتمالاً عکس العمل فوری ما،نشان دادن تمایل بیش از حد برای رهایی از آن ها خواهد بود.اولین بار است که به قول معروف،آن ها را با تمام شکوه و قدرت شان می بینیم،و می خواهیم که سریعاً و همین امروز،از شر آن ها راحت شویم.
274- آیا چیزی هایی در من هستند که آن ها را دوست دارم اما ممکن است جزو نواقص باشند؟ آیا می ترسم که اگر این چیزها در من برطرف شوند،به شخصی که دوست ندارم تبدیل شوم؟
275- فکر می کنم چه چیزهایی در من برطرف خواهند شد؟
276- آیا هنوز به فرآیند بهبودی اعتقاد دارم؟ آیا اعتقاد دارم که می توانم تغییر کنم؟ تاکنون چگونه تغییر کرده ام؟ دیگر از روی کدام یک از نواقص خود،عمل نمی کنم؟
277- آیا نقائصی دارم که فکر می کنم،امکان ندارد که برطرف شود؟ آن ها چه هستند؟ چرا فکر می کنم که امکان ندارد که این نقائص برطرف شوند؟
تا خداوند برطرف کند:
278- من چگونه سعی می کنم تا نقائص شخصیتی ام را کنترل یا برطرف کنم؟ نتیجه سعی من چه بوده؟
279- تفاوت بین این که کاملاً آماده باشم تا خداوند نقائص شخصیتی من را برطرف کند،با این که خودم سعی در متوقف نمودن آن ها بکنم،چیست؟
280- من چگونه اعتماد خود را به نیروی برتر به آن گونه که او را درک می کنم،از طریق کارکرد این قدم افزایش می دهم؟
281- تسلیم من در این قدم چگونه عمیق تر می شود؟
282- چه اعمالی می توانم انجام دهم،که نشان دهنده آمادگی کامل من باشد؟
نواقص شخصیتی ما: حتی بعد از همه کارهای که در قدم چهارم و پنجم انجام دادیم،هنوز در این مرحله طبیعت و ذات نقائص شخصیتی مان برای ما آشکارنیست.
283- لیست نقائص خود را بنویسید،و هر یک را کوتاه تعریف کنید.
284- به چه راه هایی از روی این نقص عمل می کنم؟
285- وقتی از روی این نواقص عمل می کنم،چه تاثیری بر روی خود و دیگران  می گذارم؟
286- چه احساساتی را به این نقص مربوط می دانم؟ آیا سعی می کنم که بعضی احساسات خود را توسط عمل از روی نقائص ام سرکوب کنم؟
287- زندگی من بدون این گونه رفتارها به چه شکل خواهد بود؟ به جای آن کدام یک از اصول روحانی را می توانم بکار گیرم؟
اصول روحانی: در قدم ششم،ما بر روی تعهد و استقامت،تمایل،ایمان و اعتماد،و خویشتن پذیری تمرکز می کنیم.
288- امروز من چگونه تعهد خود به بهبودی را نشان می دهم؟
289- از طریق کارکردن پنج قدم اول،من پشتکار خود را در بهبودی نشان داده ام،این پشتکار و استقامت به چه شکلی در قدم ششم،حیاتی می باشد؟
290- آیا تمایل دارم تا هم اکنون،کلیه نقائص شخصیتی من برطرف شوند؟ اگر نه،چرا؟
291- امروز چه کاری انجام داده ام که نشان گر تمایل من است؟
292- تا چه اندازه ترس این که تبدیل به چه نوع انسانی خواهم شد،هنوز در من وجود دارد؟ آیا این ترس از زمان شروع به کارکرد این قدم تقلیل یافته است؟
293- چگونه از طریق کارکرد این قدم،در حال افزایش اعتماد خود به نیروی برتر به آنگونه که او را درک می کنم،هستم؟
294- آیا امروز خود را پذیرفته ام؟ چه چیز در مورد خود را دوست دارم؟ از زمانی که این قدم را کار کرده ام،چه چیزهایی تغییر کرده اند؟
حرکت به جلو: ما ممکن است بعضی مواقع نگاهی اجمالی و گذرا به گذشته داشته باشیم،و فکر کنیم که چه کارها که می توانستیم انجام دهیم - مثلاً در زمان کودکی و یا در زمان اعتیاد فعال خود.
295- دوست دارم از کیفیت هایی که آرزوی دست یافتن به آن ها را دارم چگونه استفاده کنم؟ با شغل خود چه کار خواهم کرد؟ در اوقات فراغت خود چه کار خواهم کرد؟ چگونه اولیاء،همسر،فرزند،یا دوستی خواهم بود؟ توضیح دهید.
قدم هفتم
ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.
آمادگی جهت کارکرد قدم هفت: ما تا اینجا مقدار زیادی از آمادگی لازم جهت کارکرد قدم هفت را به دست آورده ایم.مهم است تا ما رابطه ای بین کاری که انجام داده ایم و نتایج حاصل از آن کار برقرار کنیم.
296- کدام یک از رفتارهای من از آغاز بهبودیم تغییر کرده؟ در چه جاها و شرایطی مسائل غلو شده دوباره به اندازه طبیعی خود  برگشته اند،و کجا جزء و قسمتی سالم در خود کشف کرده ام؟
297- فروتنی چگونه بر بهبودی من تاثیر می گذارد؟
298- چگونه آگاهی از فروتنی،به من در کارکرد این قدم کمک می کند؟
299- درک من از نیروی برتر،چگونه در قدم های قبلی رشد کرده؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته؟
300- کارکرد قدم های قبلی،چگونه به من کمک کرد تا برای انجام قدم هفت آماده شوم؟
درخواست برای برطرف شدن کمبودهای مان: حال چگونه می توانیم از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم،درخواست نماییم تا کمبودهای مان را برطرف سازد؟ جواب به احتمال قوی بستگی به نوع درک ما از خداوند دارد.
301- من چگونه از خداوند به آن گونه که او را درک می کنم،درخواست خواهم کرد تا کمبودهای مرا برطرف کند؟
302- آیا معتادان در حال بهبودی دیگر،می توانند به من کمک کنند تا راهی مناسب برای درخواست پیدا کنم؟ آیا از آن ها خواسته ام که تجربه،نیرو و امیدشان را با من به مشارکت بگذارند؟ آیا از راهنمای خود درخواست کمک کرده ام؟
از سر راه کنار رفتن: اکثر ما احتمالاً تشخیص می دهیم که در این قدم کاری بیشتر از فقط دعا کردن برای برطرف شدن کمبودهای مان لازم است.
303- اصل روحانی تسلیم را چگونه می توان برای از سر راه خداوند کنار رفتن به کار بندم تا او بتواند در زندگی من تاثیر گذارد؟
304- منافع این که اجازه دهم خداوند در زندگی من کار کند،چیست؟
305- در مورد این که یک نیروی برتر از من مراقبت می کند،و بر زندگی من اثر می گذارد،چه احساسی دارم؟
اصول روحانی: در قدم هفتم،ما بر روی تسلیم،اعتماد و ایمان،صبر،و فروتنی تمرکز می کنیم.در قدم هفتم،ما تسلیم خود را عمیق تر می نماییم.
306- آیاعجز خود را در برابر کمبودهایم در کنار عجزم در برابر اعتیاد پذیرفته ام؟ توضیح دهید.
307- تسلیم من چگونه عمیق تر شده است؟
308- آیا باور دارم که نیروی برتر من کمبودهای مرا برطرف خواهد کرد یا مرا از شر این که به اجبار از روی آن ها عمل کنم رهایی خواهد بخشید؟ آیا باور دارم که در نتیجه کارکرد این قدم به انسان بهتری تبدیل خواهم شد؟
309- چگونه ایمان من به خداوندی که او را درک می کنم در نتیجه کارکرد این قدم قوی تر می شود؟
310- اخیراً چه فرصت هایی جهت رشد برای من بوجود آمده اند؟ از آن ها چگونه بهره بردم؟
311- آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده ام خودم آن ها را برطرف کنم؟
312- آیا از این که کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده اند،دچار بی حوصلگی شده ام؟ یا این که اطمینان دارم هر وقت که خدا بخواهد،آن ها برطرف خواهد شد؟
313- آیا حس تناسب و تعادل من اخیراً به هم خورده است؟ آیا خود را تواناتر و زرنگ تر از آن چیزی که هستم،تصور می کنم؟
حرکت به جلو: در این برهه از زمان،ممکن است که ندانیم چگونه احساسی باید داشته باشیم.ما از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم درخواست کرده ایم که کمبودهای ما را برطرف کند و با ایمان،اصول برنامه را به بهترین شکلی که می توانستیم تمرین کرده ایم،اما ممکن است که ببینیم هنوز با نقائص خود دست به گریبان هستیم و اغلب بدون این که فرصت فکر کردن داشته باشیم از روی آن ها عمل می کنیم.
314- آیا مواقعی بوده که بتوانم از عمل از روی نقائص خود اجتناب کنم و به جای آن یک اصل روحانی را تمرین نمایم؟ آیا این را به عنوان عمل و تاثیر خداوند بر زندگیم تشخیص می دهم؟
315- کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده اند یا از قدرتشان کاسته شده است؟
316- چرا قدم هفتم،احساس آرامش را پرورش می دهد؟
قدم هشتم
ما فهرستی از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن ها شدیم.
317- آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستم؟ چرا؟
318- آیا نیاز به تأمل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت،تشخیص می دهم؟ آیا در هیچ شرایطی بواسطه تعجیل و شتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده ام؟ آن شرایط چه بوده است؟
319- فهرست رنجش هایی را که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند بنویسید.
320- آیا می توانم در حال حاضر از این رنجش ها رها شوم؟ اگر نه،آیا می توانم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسم و بعداً نگران پیدا کردن تمایل باشم؟
321- آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد،یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم؟ ترس های من چیست؟
کسانی که به آن ها صدمه رسانده ایم و چگونگی آن صدمات: قبل از این که شروع به نوشتن فهرست خود کنیم،یک مفهوم دیگر وجود دارد که باید با آن آشنا شویم: و آن معنی صدمه در این قدم است.
تهیه فهرست: اولین مسئله این است که ما نمی توانیم فهرست مان را در خاطر خود نگه داریم.
322- فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده اید را با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید.
تمایل داشتن: حال که فهرست خود را تهیه کردیم،یا اسامی جدیدی به فهرستی که از آخرین کارکرد قدم هشت نزد خود نگه داشته بودیم،افزوده ایم،وقت آن است که تمایل پیدا کنیم تا جبران خسارت نماییم.
323- چرا عذر خواهی تنها،برای جبران خسارتی که زده ام کافی نخواهد بود؟
324- چرا تغییر رفتار تنها،برای جبران خسارتی که زده ام کافی نخواهد بود؟
325- آیا خسارت مالی به کسی زده ام که نخواهم آن را جبران کنم؟ اگر این خسارت را جبران کنم،زندگی من به چه شکل خواهد بود؟
326- آیا به کسی جبران خسارت بدهکار هستم،که او نیز به من صدمه زده باشد؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای این گونه جبران خسارت انجام داده ام؟
اصول روحانی: در قدم هشتم،ما بر روی صداقت،شهامت،تمایل،و ملاطفت تمرکز می کنیم.
327- تشخیص چگونگی دقیق خطاهایم به چه شکل در قدم هشتم برای من ارزشمند است؟ چرا ضروری است که نقش و مسئولیت من در مسائل برایم واضح و آشکار باشد؟
328- چند مثال از صداقتی که در قدم های قبلی تجربه کرده اید را بنویسید؟ چگونه از آن تجارب در این قدم استفاده می کنید؟
329- چند مثال از شهامتی که در قدم های قبلی تجربه کرده اید را بنویسید؟ از آن تجارب چگونه در این قدم استفاده می کنید؟
330- آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم؟ آیا تمایل دارم که اکنون آن را اضافه کنم؟ آیا فهرست من کامل است؟
331- چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده ام؟
332- در مورد دعا برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم؟
333- آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می کنم؟ توضیح دهید.
334- آیا احساس هم دلی و ملاطفت برای دیگران دارم؟ توضیح دهید.
قدم نهم
ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم،مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند.
335- چگونه کارکرد هشت قدم قبلی،مرا برای کارکرد قدم نهم آماده کرده است؟
336- صداقت چگونه به کارکرد این قدم کمک می کند؟
337- فروتنی چگونه به کارکرد این قدم کمک می کند؟
جبران خسارت: قدم نهم،قدمی نیست که بتوان آن را خیلی شسته و رفته و مرتب در یک چهارچوب زمانی گنجاند.
338- معنای جبران خسارت چیست؟
339- چرا جبران خسارت بیشتر از یک اظهار تأسف خشک و خالی است؟
340- چگونه جبران خسارت،یک تعهد نسبت به فرآیند مداوم تغییر است؟
ترس ها و توقعات: جبران خسارات همیشه هم یک کار اعصاب خرد کن و خسته کننده نیست.ما اغلب از تصور ترمیم یک رابطه قدیمی دچار هیجان نیز می شویم.
341- چه ترس های از جبران خسارت کردن،دارم؟ آیا نگران هستم که کسی مرا طرد کند یا از من انتقام بگیرد؟
342- چگونه در قدم نهم به تسلیم عمیق تری در برابر برنامه نیاز دارم؟
343- خسارت مالی چطور؟ آیا ایمان دارم که خداوند به آن گونه که او را درک می کنم،مطمئناً مایحتاج مورد نیاز را در دسترس من قرار خواهد داد،حتی اگر من در جبران خسارت از خود گذشتگی و ایثار داشته باشم؟
344- چه ترس ها و توقعات دیگری در مورد جبران خسارت دارم؟
345- چرا مهم نیست که عکس العمل طرف مقابل به جبران خسارت من چه باشد؟ این مسئله چه رابطه ای با هدف روحانی قدم نهم دارد؟
346- چگونه می توانم از معتادان در حال بهبودی دیگر،راهنمایم و نیروی برترم به عنوان یک منبع قدرت در این فرآیند استفاده کنم؟
جبران خسارت – مستقیم یا غیر مستقیم: ما در NA تمایل داریم که جبران خسارت مستقیم و رو در رو را بهترین گزینه بدانیم،که در واقع این قدم نیز می گوید در هر جا که امکان دارد،این بهترین نوع جبران خسارت است.
347- کدام یک از موارد در فهرست قدم هشتم من،طبق مثال های فوق،پیچیده هستند؟ شرایط در هر مورد خاص چه بودند؟
348- آیا جبران خسارتی بدهکار هستم که انجام آن پی آمدهای جدی داشته باشد؟ آن ها چه هستند؟
349- آیا جبران خسارت به شخصی که فوت کرده بدهکار هستم؟ چه چیز خاصی در مورد آن شخص وجود دارد که ممکن است به من در انتخاب نوع جبران خسارت کمک کند؟
350- کدام یک از رفتارهای من نیاز به اصلاح و جبران دارد؟
351- آیا از لحاظ روحانی آماده انجام جبران خسارت های مشکل و روبرو شدن با نتایج آن هستم؟
352- چه اقداماتی جهت آماده شدن خود انجام داده ام؟
بخشش: رشد روحانی که ما از طریق جبران خسارت مستقیم پیدا می کنیم،اغلب به مقدار تلاش ما برای دست یافتن به آمادگی روحانی بستگی دارد.
353- آیا جبران خسارت به کسانی که آن ها هم به من صدمه زده اند،بدهکار هستم؟
354- آیا همه آن ها را بخشیده ام؟ کدام یک را هنوز نبخشیده ام؟ آیا همه راه های فوق را برای بدست آوردن احساس و روحیه بخشش گری امتحان نموده ام؟ راهنمای من در این مورد چه می گوید؟
جبران خسارت: حال ما برای جبران خسارت کردن آماده هستیم.ما در مورد تک تک افراد و سازمان های که در فهرست قدم هشتم ما قرار دارند،
355- آیا جبران خسارتی دارم که جهت ادامه آن مشکل پیدا کرده باشم؟ چه کاری انجام می دهم که دوباره خود را نسبت به آن متعهد کنم؟
356- طرح ها و برنامه های عاجل و آنی من برای جبران خسارت از خودم چه هستند؟ آیا اهداف بلند مدتی دارم که بتوان آن را به نوعی جبران خسارت از خود تعبیر کرد؟ آن ها چه هستند؟ چه اقداماتی می توانم جهت تداوم آن ها انجام دهم؟
اصول روحانی: در قدم نهم ما بر روی فروتنی،عشق،و بخشش تمرکز می کنیم.
357- آیا مسئولیت خساراتی که زده ام و مسئولیت جبران آن ها را پذیرفته ام؟
358- چه تجربه ای باعث شد تا خساراتی که زده ام برای من واضح تر شوند؟ این امر چگونه به افزایش فروتنی در من کمک کرد؟
359- من چگونه به دیگران خدمت می کنم و از خود مایه می گذارم؟
360- تمرین اصل روحانی بخشش برای من چه منافعی دارد؟ چند مثال در مورد شرایطی که طی آن،این اصل روحانی را تمرین کرده اید،بزنید؟
361- من خود را برای چه چیزهایی بخشیده ام؟
حرکت به جلو: اکثر ما دریافته ایم که تمرکز بر روی هر مورد جبران خسارت پس از انجام آن به ما کمک زیادی خواهد کرد.
362- احساس من در مورد این جبران خسارت چه بود؟ چه چیزهایی آموختم؟
قدم دهم
ما به تهیه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعاً به آن اقرار کردیم.
363- چرا انجام قدم دهم یک ضرورت است؟
364- هدف از ادامه نوشتن ترازنامه شخصی چیست؟
365- راهنمای من چگونه می تواند در این رابطه به من کمک کند؟
احساسات در مقابل اعمال: ما از قدم ده استفاده می کنیم تا آگاهی لازم نسبت به احساسات مان،افکارمان و مهم تر از همه نسبت به اعمال مان را به دست آوریم و آن را حفظ کنیم.
366- آیا مواقعی وجود دارد که من در تشخیص تفاوت بین احساسات و اعمال خود گیج شوم؟ توضیح دهید.
درست و غلط: قدم دهم به ما می گوید که وقتی در اشتباه هستیم باید سریعاً به آن اقرار کنیم.
367- آیا مواقعی در بهبودی من بوده که در اشتباه باشم،اما تا چند وقت بعد از آن آگاه نباشم؟ آن ها چه بودند؟
368- اشتباهات من چگونه بر زندگی خودم تاثیر گذاشت؟ بر زندگی دیگران چطور؟
369- «هرگاه در اشتباه بودیم،سریعاً به آن اقرار کردیم» برای من چه مفهومی دارد؟
370- آیا مواردی در بهبودی من بوده که به واسطه صحبت کردن پیش از موعد با کسی و یا سرزنش دیگران به خاطر رفتارم،باعث بدتر شدن اوضاع شده باشم؟ آن ها چه بودند؟
371- چگونه اقرار سریع به اشتباهم به من کمک می کند تا رفتار خود را تغییر دهم؟
372- آیا شرایطی در بهبودی من وجود داشته که از تشخیص این که کاری را بخوبی انجام داده ام احساس بدی و ناراحتی کنم؟ توضیح دهید.
هر چند وقت یکبار باید ترازنامه شخصی بنویسیم؟: کتاب چگونگی عملکرد می گوید در حالی که هدف ما این است تا در طی روز آگاهی از خود را حفظ کنیم.
373- چرا لازم است که من آن قدر به نوشتن ترازنامه شخصی ادامه دهم تا برایم به صورت یک غریزه در آید؟
یک ترازنامه شخصی: سئوالات زیر ما را به طرف مسائلی که باید در ترازنامه شخصی به آن بپردازیم رهنمون می سازد.
374- آیا امروز بر ایمان خود به خداوند مهربان و بخشنده تأکید مجدد کرده ام؟
375- آیا امروز از نیروی برتر خود درخواست راهنمائی کرده ام؟ چگونه؟
376- چه کاری برای خدمت به خداوند و انسان ها انجام داده ام؟
377- آیا امروز خداوند چیزی به من عطا کرده،که به خاطر آن شکرگزار باشم؟
378- آیا باور دارم که نیروی برتر من می تواند به من نشان دهد که چگونه زندگی کنم و خود را بهتر در راستای اراده این نیرو قرار دهم؟
379- آیا امروز هیچ یک از الگوهای رفتاری قدیم را در زندگی خود تجربه کردم؟ اگر آری،کدامین الگو؟
380- آیا خودخواه،ناصادق،ترسو،یا مملو از رنجش بودم؟
381- آیا باعث سرخوردگی خود شدم؟
382- آیا نسبت به دیگران مهربان و بخشنده بودم؟
383- آیا در مورد دیروز یا فردا نگران بودم؟
384- آیا بخود اجازه دادم که در مورد چیزی وسوسه شوم؟
385- آیا بخود اجازه دادم که خیلی گرسنه،عصبانی،تنها،یا خسته شوم؟
386- آیا در مورد هیچ چیزی خود را خیلی جدی گرفتم؟
387- آیا از هیچ مشکل جسمی،روانی،یا روحانی رنج بردم؟
388- آیا مسئله ای را که باید با راهنمای خود مطرح می کردم،درون خود نگه داشتم؟
389- آیا امروز هیچ احساس شدیدی داشتم؟ آن ها چه بودند و چرا به من دست دادند؟
390- امروز در چه زمینه هایی در زندگی مشکل دارم؟
391- امروز کدام یک از نقائص من در زندگیم نقش پیدا کرد؟ چگونه؟
392- آیا امروز ترس در زندگی من جا داشت؟
393- امروز چه کاری کردم که آرزو می کنم آن را انجام نداده بودم؟
394- امروز چه کاری نکردم که آرزو می کنم آن را انجام داده بودم؟
395- آیا تمایل دارم که تغییر کنم؟
396- آیا امروز در هیچ یک از روابط خود درگیر تنش شدم؟ آن ها چه بودند؟
397- آیا درستی و راستی را در روابطم با دیگران رعایت و حفظ کردم؟
398- آیا امروز بخود یا دیگران بطور مستقیم یا غیرمستقیم خسارت زدم؟ چگونه؟
399- آیا معذرت خواهی یا جبران خسارتی بدهکار هستم؟
400- در چه کاری اشتباه کردم؟ اگر می توانستم آن کار را دوباره انجام دهم،چگونه رفتار می کردم؟ دفعه بعد چطور می توانم بهتر عمل کنم؟
401- آیا امروز پاک ماندم؟
402- آیا امروز با خود خوب بودم؟
403- احساساتی که امروز داشتم چه بودند؟ چگونه از آن احساسات برای انتخاب عملی که بر محور اصول باشد،استفاده کردم؟
404- امروز چگونه در خدمت دیگران بودم؟
405- امروز چه کاری انجام دادم که نسبت به آن احساس مثبتی دارم؟
406- چه چیزی امروز مرا ارضاء کرد؟
407- چه کاری امروز کردم که دوست دارم باز هم آن را تکرار کنم؟
408- آیا امروز به جلسه رفتم یا با یک معتاد در حال بهبودی دیگر صحبت کردم؟
409- امروز چه چیزی دارم که برای آن شکرگزار هستم؟
اصول روحانی: در قدم دهم،ما بر روی انضباط شخصی،صداقت،و درست کاری تمرکز می کنیم.انضباط شخصی برای بهبودی ما ضروری است.
410- چرا اصل روحانی انضباط شخصی در این قدم یک لازمه است؟
411- چگونه تمرین اصل روحانی انضباط شخصی در این قدم بر روی کل بهبودی من تاثیر می گذارد؟
412- چگونه آگاه بودن از اشتباهاتم (صداقت با خود) به من کمک می کند تا تغییر کنم؟
413- چه شرایطی در طول بهبودی من پیش آمده است که نیاز به تمرین اصل روحانی درست کاری داشت؟ من چگونه عکس العمل نشان دادم؟ چه مواقعی نسبت به عکس العمل خود احساس خوبی داشتم و چه مواقعی احساس بد؟
حرکت به جلو: مسئله جالب در مورد قدم دهم این است که هر چه بیشتر آن را کار کنیم،کمتر به قسمت دوم آن نیاز خواهیم داشت.زیرا خیلی کمتر اشتباه خواهیم کرد.
414- قدم دهم چگونه به من کمک می کند تا در زمان حال زندگی کنم؟
415- در نتیجه کارکرد قدم ده،چه کارهایی را متفاوت با گذشته انجام می دهم؟
قدم یازدهم
ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند،بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم.
طریق روحانی ما: قدم یازدهم این فرصت را برای ما به وجود می آورد تا بتوانیم طریق روحانی خود را پیدا کنیم،یا اگر قبلاً به آن دست یافته ایم،آن را پالایش کرده و ارتقا دهیم.
416- چه تجاربی در کارکرد قدم های قبلی یا در مراحل دیگر زندگی داشته ام که  اشاراتی از چگونگی نیروی برتر برایم داشته اند؟ از این تجارب چه چیزهای جدیدی در مورد نیروی برتر خود درک کردم؟
417- نیروی برتر من چه خصوصیاتی دارد؟ آیا من هم می توانم از آن خصوصیات برای خود استفاده کنم - آیا می توانم قدرت متحول کننده آن ها را تجربه کنم؟
418- درک من از نیروی برتر از هنگامی که به NA پیوستم،چگونه تغییر کرده است؟
419- آیا من طریق روحانی خاصی برای خود دارم؟
420- تفاوت بین دین و روحانیت چیست؟
421- چه اقدامی جهت کاوش در روحانیت خود انجام داده ام؟
422- آیا هنگام کاوش روحانی خود در معتادان گمنام با تعصب یا غرض کسی روبه رو شدم؟ احساس من چگونه بود؟ چگونه به اعتقادات خود وفادار ماندم؟
423- علیرغم هر نوع طریق روحانی که دنبال می کنم آیا باز هم تماس دائم خود با NA را حفظ می نمایم؟
424- تماس دائم با NA و در برنامه بودن،چگونه به سفرروحانی من کمک می کند؟
425- طریق روحانی من چگونه به بهبودیم کمک می کند؟
دعا و مراقبه: اعضای NA اغلب دعا را به عنوان صحبت کردن با خدا و مراقبه را به عنوان گوش کردن به خدا تعریف می کنند.
426- چگونه دعا می کنم؟
427- احساس من نسبت به دعا کردن چیست؟
428- چه مواقعی دعا می کنم؟ وقتی که آزار می شوم؟ وقتی که چیزی می خواهم؟ بطور منظم؟
429- دعا کردن بی اختیار و خود انگیز در طول روز چگونه می تواند به من کمک کند؟
430- دعا کردن چگونه به من کمک می کند که روشن بین و آینده نگر باشم؟
431- من چگونه مراقبه می کنم؟
432- چه مواقعی مراقبه می کنم؟
433- احساس من نسبت به مراقبه کردن چیست؟
434- اگر برای مدتی بطور مداوم مراقبه کرده ام در نتیجه آن چه تغییراتی در من یا زندگی من به وجود آمده؟
رابطه آگاهانه:
435- در چه شرایطی متوجه حضور نیروی برترم می شوم؟ احساس من چیست؟
436- چه اقداماتی جهت ارتقای رابطه آگاهانه خود با خداوند بدان گونه که او را درک می کنم،انجام می دهم؟
اراده خداوند: آگاهی و دانشی که در ما از طریق دعا و مراقبه به وجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما است.
437- چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید  بنویسید؟ نتایج آن ها چه بود؟
438- چند مثال از مواقعی که در زندگی سعی کردید تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنید بنویسید؟ نتایج آن ها چه بود؟
439- چند مثال در مورد این که چگونه هدف مند و با وقار زندگی می کنید بزنید؟
440- تصورم از اراده خداوند برای من چیست؟
قدرت اجرایش: به علاوه این که دعا می کنیم تا از اراده خداوند برای خود آگاه شویم،از او می خواهیم تا قدرت اجرای آن را نیز به ما بدهد.
441- چرا فقط برای آگاهی از اراده خداوند برای خود و قدرت اجرایش دعا می کنم؟
442- فروتنی در این اقدام چگونه بروز می کند؟
اصول روحانی: در قدم یازدهم ما بر روی تعهد،فروتنی،شهامت و ایمان تمرکز می کنیم.
443- تعهد خود نسبت به قدم یازدهم و نسبت به بهبودیم را چگونه نشان می دهم؟
444- آیا امروز دعا و مراقبه کرده ام؟
445- آیا هیچ وقت برای چیزی دعا کرده ام که پس از دست یافتن به آن آرزو می کردم آن را نداشتم؟ توضیح دهید.
446- آیا هرگز در شرایطی قرار گرفته ام که لازم بوده بخاطر اعتقادات ام بپا خیزم،حتی اگر هزینه شخصی برایم در برداشته باشد؟ چگونه عکس العمل نشان دادم؟ نتایج آن چه بود؟
447- آیا تاکنون چیزهایی که به آن نیاز دارم به من داده شده است؟ چه چیزهایی دریافت کرده ام؟
قدم دوازده
با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم ها،ما کوشیدیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا در آوریم.
448- تجربه کلی که از کارکرد قدم ها بدست آورده ام چیست؟
449- بیداری روحانی من چگونه بوده است؟
450- چه تغییرات پاینده و ثابتی در نتیجه بیداری روحانی در من شکل گرفته؟
451- از نظر شما کدام یک از اصول روحانی،به کدامین قدم بیشتر مربوط است و هر کدام چگونه به شما در بیداری روحانی کمک کرده است؟
452- تصطلاح "بیداری روحانی" برای من چه معنایی دارد؟
ما کوشیدیم این پیام را برسانیم: اکثر ما اولین بار که این کلمات را شنیدیم که می گفت "اگر نمی خواهی دیگر مجبور به مصرف نیستی" را به خاطر داریم.
453- راه های مختلفی که من از آن طریق پیام گرفتن را تجربه کرده ام چه  بوده اند؟
454- چه کار خدماتی جهت رساندن پیام انجام می دهم؟
455- راه های مختلف پیام رساندن چیست؟ من شخصاً کدام یک را به کار می گیرم؟
456- روش شخصی من در راهنما بودن چیست؟
457- فرق بین جاذبه و تبلیغ چیست؟
458- پیام رساندن چه نفعی برای من دارد؟
459- قدم دوازدهم و سنت پنجم چگونه با هم در آمیخته اند؟
460- چه چیز باعث حضور مستمر من در جلسات و اعتمادم به برنامه NA است؟
461- خدمت با از خودگذشتگی چیست؟ من چگونه آن را تمرین می کنم؟
به معتادان: چرا در قدم دوازدهم ذکر شده که ما پیام را به معتادان می رسانیم؟ چرا NA در حالی که هیچ چیز برای ما کار نمی کرد،توانست برای مان سودمند باشد؟
462- چرا یکی از اعضا NA توانست طوری مرا تحت تاثیر قرار دهد که هیچ کس هرگز نتوانسته بود؟ توضیح دهید.
463- ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر چیست؟
464- چرا احساس هم سانی و هم دلی به این اندازه مهم است؟
به اجرا درآوردن این اصول در تمام امور زندگی" وقتی که ما در مورد بکار بستن اصول بهبودی در تمام امور زندگی صحبت می کنیم،مفهوم آن و نکته کلیدی آن "تمرین" این اصول است.
465- چگونه می توانم اصول را در زمینه های مختلف زندگی تمرین کنم؟
466- چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است؟
467- تمرین کدام یک از اصول روحانی برایم سخت تر است؟
اصول روحانی: اگر چه این قدم از ما می خواهد که کلیه اصول روحانی را تمرین کنیم،اما اصول روحانی خاصی هستند که با این قدم مربوط می شوند.
468- چگونه اصل روحانی عشق بدون شرط را در رابطه با معتادانی که سعی می کنم به آن ها کمک کنم،تمرین می کنم؟
469- رفتار و منش من در راهنمای دیگران بودن چگونه است؟ آیا رهجویان خود را تشویق می کنم که خود در مورد مسائل تصمیم بگیرند و در نتیجه رشد کنند؟ آیا آن ها را نصیحت می کنم،یا تجربه خود را با آن ها در میان می گذارم؟
470- رفتار و منش من هنگام خدمت چگونه است؟ آیا NA بدون من به حیات خود ادامه خواهد داد؟
471- چگونه اصل روحانی ایثار و از خودگذشتگی را هنگام خدمت تمرین می کنم؟
472- آیا من به بهبودیم متعهد هستم؟ برای حفظ و مراقبت از آن چه کارهایی انجام می دهم؟
473- آیا علیرغم احساسی که دارم اصول روحانی را تمرین می کنم؟
حرکت به جلو: قبل از این که بخواهیم بیش از حد در مورد به پایان رساندن کارکرد دوازده قدم هیجان زده شویم،باید درک کنیم که کار ما تمام نشده است.ما نه تنها باید به سعی خود در به کارگیری اصول روحانی دوازده قدم که بسیاری از ما آن را "زندگی به روال برنامه" می خوانیم،ادامه دهیم،بلکه حتماً باید در طول زندگی رسماً بارها و بارها هر یک از آن ها را دوباره کار کنیم.بعضی از ما ممکن است فوراً پس از یک بار کارکرد قدم ها با درک تازه ای که از مفهوم آن ها به دست آورده ایم مجدداً اقدام به کارکرد دوازده قدم نمایند.بعضی دیگر برای مدتی صبر می کنند یا بر روی مفهوم خاصی از قدم ها تمرکز می نمایند.هر اقدامی که انجام دهیم مهم این است تا هر وقت دیدیم که دوباره در برابر اعتیادمان عاجز هستیم یا هر زمان که مسائل جدیدی در رابطه با کمبودهای مان و یا افرادی که به آنها خسارت زده ایم بر ما آشکار شد،همیشه قدم ها به عنوان راهی بسوی بهبودی در دسترس ما هستند.
ما در اینجا باید احساس خوبی نسبت به کاری که انجام داده ایم داشته باشیم.ما شاید برای اولین بار توانسته ایم کاری را به انتها برسانیم.این توفیق شگفت انگیزی است،چیزی که باید به آن افتخار کنیم.در واقع،یکی از نعمت های که کارکرد برنامه NA برای ما به ارمغان می آورد این است که احساس احترام به خود در ما رشد می کند.
ما می بینیم که در حال پیوستن به اجتماع و جامعه هستیم.قادر به انجام کارهای هستیم که قبلاً فراتر از توان ما بود.مثلاً قادریم با همسایه خود یا فروشنده مغازه سلام علیک و خوش و بش کنیم نقش های کلیدی و رهبری در جامعه به عهده بگیریم و در اجتماع با افرادی که نمی دانند ما معتاد هستیم بدون احساس حقارت و کمتر بودن حشر و نشر کنیم.در واقع،احتمالاً ما در گذشته با دیده تحقیر به این گونه مسائل نگاه می کردیم چون می دانستیم در آن جایگاهی نداریم،اما در حال حاضر دیگر چنین نیست.ما دیگر در دست رس و قابل برقرار کردن ارتباط هستیم.دیگران حتی ممکن است در مسائل خواهان و جویای نظر و مشورت ما شوند.
وقتی ما درباره این که از کجا آمده ایم و بهبودی در زندگی برای مان چه به ارمغان آورده است فکر می کنیم،مملو از احساس سپاس و شکرگزاری می شویم.همان گونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده سپاس و شکرگزاری نیروی محرکه در انجام تمامی کارهای ما می شود.در اصل زندگی ما می تواند تصویری از سپاس و شکرگزاری باشد.فقط بستگی دارد که ما انتخاب کنیم که چگونه زندگی کنیم.هر یک از ما چیزی خاص و منحصر به فرد داریم که به عنوان نشانه ای از سپاس و شکرگزاری ارائه می دهیم.
چگونه سپاس و شکرگزاری خود را نشان می دهم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد